بدانيم و تجليل كنيم.
«نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِها- از آنچه در شكمشان است شما را سيراب مىكنيم ...»
از شير و فراوردههاى آن.
«وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ كَثِيرَةٌ- و از آنها شما را سودهاى بسيار است ...»
از كرك و پشم و پوست آنها و ... و ...
«وَ مِنْها تَأْكُلُونَ- و از آنها مىخوريد.»
گوشت و چربى آنها.
[22] و بعضى از چارپايان چون شتران و خران و استران و اسبان بدين كار مىآيند كه وسيله خوبى براى حمل و نقل باشند.
«عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ
- و بر آنها و بر كشتيها سوار مىشويد.»
و بدين سان مىبينيم كه زندگى سرشار از نعمتهاى خداست، چارپايان در خشكى به ما سوارى مىدهند تا به دريا برسيم و آنجا كشتى را مىيابيم كه ما را به پهنه دريا جابجا مىكند.
سخن پايانى
دل پاكيزه، و گوش باز و هوشمند، و ديده حقيقت بين شرط پذيرا شدن نور معرفت الهى است كه از نشانههاى آشكار او بر مىخيزد و ساطع است، پس به هر جا بنگرى هماهنگى و ترتيب و تنظيم و تدبيرى مىبينى، و رابطه عميق ميان آفريدگان و طبعا ميان انسان و چيزهايى را كه براى او آفريدهاند مىنگرى.
انسان از زبدهاى از گل آفريده شده و پروردگار او را در دگرگونيهايش رهبرى كرده، آن گاه پس از آن كه به جهان آمده است تمام موجبات رفع نيازمنديهاى خود را برابر خويش حاضر و آماده يافته است. آسمان را چون سقفى محفوظ يافته و آب را ديده است كه از آن آسمان فرو مىبارد و آب اصل و مايه هر خير و بركت است، و كشاورزى را يافته كه با نيازمنديهاى گوناگون او تناسب