كنند و بر آن خانه آزاد شده طواف كنند.»
اين آيه به ضرورت اداى نذرها اشاره مىكند و نذر- عادتا- چيزهايى است كه فرد خود را ملزم و متعهد مىكند كه اگر سالم به مكّه برسد، يا حاجتهايش برآورده شود آن نذر را ادا كند. شايد از اين آيه تأكيد بر پاكسازى قلب و سبك ساختن آن را با پرداختن نذرها به صورتى كه حاجى با صفحهاى جديد از زندگى به خانه خود بازگردد، استنباط كنيم. امّا درباره طواف و گشتن در پيرامون خانه آزاد شده (از قيد هر ملكيّت فردى)، در احاديث آمده است كه مراد آخرين طواف است كه به نام طواف زن ناميده شده براى آن كه زنان حاجيان بر شوهران خود حلال نمىشوند مگر پس از آن طواف، و بعضى آن را طواف وداع و بدرود ناميدهاند زيرا آخرين طواف در پيرامون خانه خداست كه پروردگار آن را در اينجا «بيت العتيق» ناميده، چه از آن كه به ملكيّت افراد درآيد و زير سلطه جابران و زورگويان قرار گيرد آزاد است و مركزى است براى آزادى مردم. و اين نخستين خانهاى است كه براى مردم (تمام مردم) بنا شده و خداوند آن را از گزند غرقه شدن به هنگام طوفان بزرگ در روزگار نوح پيامبر- عليه السّلام- رها و آزاد گذاشته است.
سخن اخير
در احاديث اهل بيت- عليهم السّلام- آمده است كه كلمه «ليقضوا تفثهم- چرك خود را از خويش دور كنند» به وسيله ديدار با (امام) است. مگر نه آن كه حضور نزد امام و ديدار با او در فضاى آزادى در بيت الحرام چركهاى معنوى قلب حاجيان از ميان مىبرد و مىزدايد و آنان را براى آغاز كردن سفر جهادى ديگرى آماده مىسازد؟ اين تفسير بر بعد تمدّنى حج تأكيد مىكند كه در تحوّل زندگى سياسى و اقتصادى و اجتماعى امّت از طريق حج مجسّم و متبلور مىشود و از طريق ديدار با امام امّت و رهبر و فرمانده مسير و حركت آن و پيشاهنگ جنبش فرخنده آن صورت مىگيرد.
در حديثى ديگر آمده است: امام يكى از احكام روانه شدن به خانه خدا را