آيات پيشين چنين بيان كردند كه كسانى هستند كه با ترديد و شك نسبت به خدا ايمان دارند، پس اگر نعمتى نصيبشان شود آرامش مىيابند و اگر با آزمونى به آزمايش گرفته شوند روى مىگردانند، و گفتند: اين گروه از رهبرانى پيروى مىكنند كه نه زيانى براى آنان دارند و نه سودى مىرسانند.در اين درس قرآن به ما يادآورى مىكند كه حكمرواى حقيقى هستى، و آن كه ولايت به حقّ بر انسان دارد همانا خداست، نه تنها در عرصه تشريعى و در آخرت، بلكه در دنيا و عرصه تكوينى و كلّ عالم هستى نيز هم چنان است.اين آيات براى تأكيد همين تفكّر حقايقى چند را به ما گوشزد مىكنند:
نخست
كسانى كه مىپندارند از اراده و تدبير خدا جدا و بيرونند هر چه مىخواهند بكنند و هر حيلهاى مىخواهند به كار برند، سپس بنگرند كه آيا مىتوانند از حدود توانايى و حكمرانى خدا بيرون روند؟
دوم
آيا انسان مىتواند خود به راه درست راه يابد و جادّه مستقيم را بدون هدايت و راهنمايى خدا كه در آيات و پيامبران و توفيق هدايتش شكل پذيرفته است، هدايت شود؟
سوّم
آيا ممكن است نوع بشر بر پايهاى جز رسالت به حقّ الهى يگانه و يك پارچه شود؟ هرگز ... زيرا رسالت الهى و كردار بدان همانا تنها پايه و شالوده