«وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ- و آسمان را نگه داشته كه جز به فرمان او بر زمين نيفتد ...»ستارگان ثابت و سيّار و ديگر اجرام آسمانى در مسيرهاى خود به قدرت خدا قرار گرفته و باقى ماندهاند، و اگر نيروى جاذبه وجود نمىداشت نظام افلاك بر هم مىخورد و آنها همه به يكديگر مىخوردند و قطعاتشان پراكنده مىشد و به زمين اصابت مىكرد و آن را متلاشى و نابود مىكرد. چه بسا تفسير درست اين آيه در پايان خود آن نهفته باشد كه گويد «إلّا باذنه- جز به اجازه او» يعنى ممكن است اگر خدا به آن اجازه سقوط دهد فرو افتد، اين قطعات سقوط كننده چيست؟اين قطعات فرود آينده كه خداوند از آنها به لفظ آسمان تعبير كرده عبارت است از: ستارههاى دنبالهدار و شهابهايى كه به اذن خدا بر زمين مىافتد، و دانش جديد و تا امروز راز جاذبيّت آن را در نيافته كه چيست؟ و كجاست؟ ولى خداوند بدين گفته از آنها تعبير مىكند:«وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ- اوست كه آسمان را نگه داشته كه به فرمان او بر زمين نيفتد» يعنى نيروى جاذبه به دست خداست.آن را هر جا خواسته قرار داده و در توان اوست كه آن را نابود كند، امّا كلمه «بإذنه» دليل بر آن نيست كه خداوند نيروى جاذبه را از زمين مىبرد بلكه اين بيان اثباتى است براى نيروى جاذبه، پس ستارههاى دنبالهدار و شهابهايى كه بر زمين سقوط مىكند خود بر اثر عملكرد نيروى جاذبه است.پيداست كه كاهش و كوچك شدن زمين نتيجه طبيعى كارهاى انسان است به سبب آن كه انرژيهاى موجود در زمين را با افزايش مصرف انرژى در دوران اخير به كار مىگيرد و زمين را از معادن و ديگر چيزها مىدوشد و تهى مىكند.چنان كه خداى تعالى گويد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما