در نخستين آيات اين سوره سياق قرآنى ضمير انسان را با مصوّر ساختن نخستين لحظات دشوار وقوع قيامت سخت به لرزه در مىآورد تا آنجا كه آدمى دست از همه چيز مىشويد و از لحاظ ذهنى از تمام عواملى كه زندگى او را به بيراهه مىكشاند مىگسلد و دور مىشود.مىپرسيم: چرا انسان گمراه مىشود؟زيرا او مال و مقام و فرزند و آنچه را به اينها مىماند دوست مىدارد، امّا در آن لحظات هراس انگيز از مال و فرزندش و ... چشم مىپوشد زيرا قيامت سترگتر و تلخترين چيز و بزرگتر و عظيمتر از اين امور است، پس زن شيردهنده از كودكى كه بدو شير مىدهد دست مىكشد و زن باردار بار خود را بر زمين مىنهد و هر انسانى همچون مست مىگردد، نه مست از تشنه شراب بلكه مدهوش و بيهوش از گيرايى شرنگ عذاب و هيبت قيامت و عقاب.پس از آن كه قرآن ضمير انسان را از اين هول مهيب و واقعه رهيب سخت مىلرزاند بدو مىگويد: آيا مىدانى چرا به ورطهاى چنين هولناك درافتادى؟ و چگونه مىتوانى خود را از آن نجات دهى؟در واقع از آن رو بدين ورطه افتادى كه نادانسته از خدايى غير از خداى يكتاى بىهمتا پيروى كردى، و نيز براى آن كه غافل ماندى و خود را سرگرم ساختى. وقتى انسان مىخواهد رختخوابى برگزيند يا رنگ اتاق خود را انتخاب كند يا ساعتى يا چيز ديگرى به خود بياويزد، مىبينى كه مىانديشد و برنامه مىريزد و