نموده و گذرانده است» «3».
گفتم: معنى «شاء خواست» چيست؟ گفت: «آغاز به كار كرد».
گفتم: معنى «قدّر اندازه گرفت» چيست؟ گفت: «اندازه گيرى چيزى از درازا و پهناى آن».
گفتم: معناى «قضى گذرانيد» چيست؟ گفت: «چون چيزى را بگذراند تنفيذ و اجرا مىكند و اين همان است كه هيچ بازگشتى ندارد» «4».
تقدير الهى مدتى طولانى پيش از آفرينش بوده است. از ابو على بن موسى الرضا از پدرانش، از على- عليهم السّلام- با اسناد چنين روايت كردهاند كه گفت: پيامبر خدا- صلّى الله عليه وآله- گفت:
«همانا خداى عزّ و جلّ دو هزار سال پيش از آن كه آدم را بيافريند، مقادير را تقدير كرد، و تدابير را تدبير كرد» «5».
و امام رضا- عليه السّلام- به يونس گفت:
«مىدانى تقدير چيست؟ گفت: نه. گفت: نهادن حدود است از اجلها و روزيها و بقا و فنا» «6».
[3] «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ- سواى او خدايانى ديگر گرفتند كه هيچ چيز نمىآفرينند و خود مخلوقند ...»
روند قرآنى هم چنان جريان مىيابد تا دلها را از اساطير (داستانهاى كهن و خيالى) جاهليت پاك سازد و بگويد كه هيچ خداى بر ساختهاى نيست كه سواى خداى يكتا بتواند بيافريند و نو آفرينى كند. هرگز ... بلكه آن خدايان دروغين خود
3- همان مأخذ، ج 4، ص 3. 4- همان مأخذ، ج 4، ص 3. 5- همان مأخذ، ص 4. 6- همان مأخذ، ص 5.