تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 383
نمايش فراداده

باشد.

چنان كه عادت جارى است كافران اين صفات پست را به پيامبر نسبت مى‏دهند و بدين اندازه نيز بسنده نمى‏كنند بلكه ادّعا مى‏كنند كه گروهى از موالى مكّه در اين كارها به پيامبر كمك مى‏كنند، امّا قرآن در ردّ اين نسبت درنگ نمى‏كند و به كافران مهلت نمى‏دهد، بلكه پاسخ مى‏گويد: شما ستم و باطل آورده‏ايد، و شايد اين آيه اشاره بدان مى‏كند كه انحراف زاييده ظلم عملى و باطل فكرى است.

[5] «وَ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى‏ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا- و گفتند اين اساطير پيشينيان است كه هر صبح و شام بر او املا مى‏شود و او مى‏نويسدش.»

پيامبر را متّهم كردند كه قرآن را از گروهى دريافت مى‏كند كه در آغاز و پايان روز براى او مى‏آورند، آن گاه بر مردم باز مى‏خواند و آن را وحى نازل شده از جانب خدا مى‏نامد. و اين اتّهام چيزى نبود جز توجيه كفر و انكار به آيه‏هاى خداوند، زيرا اعترافشان به قرآن و پيامبر- كه هر دو از جانب خدايند- براى آنها گران تمام مى‏شد و بسيار مكلّفشان مى‏ساخت.

[6] «قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحِيماً- بگو: اين كتاب را كسى نازل كرده است كه نهان آسمانها و زمين را مى‏داند و آمرزنده و مهربان است.»

از آنجا كه خدا داناى راز در آسمانها و زمين است و از آنجا كه آمرزنده و مهربان است، مى‏خواهد گناهان ما را بيامرزد و به ما مهربانى كند، از اين رو و بدان سبب راز زندگى را بر ما آشكار ساخته، بى آن كه ما را در جستجوى آن به رنج و زحمت افكند، و اين از طريق پيامبر او محمد (ص) و اولياء صالح او صورت گرفته كه ايشان را نور و چراغ فروزان قرار داده تا مردم را از گمراهى و گمگشتگى نجات دهند.

پس چگونه ممكن است اين بيانات قرآن از اساطير پيشينيان باشد كه نه رازى را مى‏گشايند و نه پرتوى مى‏افكنند و حقيقتى را آشكار مى‏كنند؟