كه به بهترين راهها رهنمون است و كتابى است كه در آن تفصيل و بيان و تحصيل وجود دارد». «12»
«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً- پيامبر گفت: اى پروردگار من، قوم من اين قرآن را ترك گفتند.»
پيامبر روز قيامت امّتش را نزد خدا به داورى مىكشاند، زيرا عمل به قرآن را ترك كردند.
اين آيه چنين دلالت مىكند، و سنّت شريف به همين نحو آمده است. امام باقر- عليه السّلام- از جدّش، پيامبر خدا- صلّى الله عليه وآله وسلّم- روايت كند كه گفت:
«روز قيامت، من نخستين اعزام شونده به نزد خداى مسلّط و با جبروت هستم. و كتابش و اهل بيتم و سپس امّتم. آن گاه از ايشان مىپرسم كه با كتاب خدا و اهل بيت من چه كرديد؟». «13»
بگذار امروز- و پيش از آن كه فرصت از دست برود- از خود بپرسيم: آيا حقّى را كه قرآن بر ما دارد ادا كردهايم؟
وقتى روز قيامت پيامبر مىآيد كه درباره قوم خود گواهى دهد، آيا به سود ما گواهى مىدهد يا به زيان و ضدّ ما؟
حقّا مىترسيم كه بر ضدّ ما گواهى دهد. پس در اين صورت معارف قرآن در فرهنگ ما كجاست؟! و آموزشهاى اخلاقى در رفتار ما كجاست؟! و احكام آن در سياست و قضاوت و قوانين سرزمين ما كجاست؟ و آيا ما مسلمانانى قرآنى هستيم، و فرق ميان آن كه به قرآن ايمان ندارد با آن كه بدان ايمان دارد ولى آن را به كلّى كنار گذاشته چيست؟
براستى، قلب مؤمن چون به پيامبر و اهل بيت او- عليه و عليهم السّلام-
12- تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 13. 13- همان مأخذ.