تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 469
نمايش فراداده

شرح آيات: گونه‏اى ديگر از قتل

[68] «وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ- و آنان كه با خداى يكتا خداى ديگرى نمى‏گيرند ...»

يعنى به هيچ سلطه مادّى سر فرود نمى‏آورند و گردن نمى‏نهند، و تسليم آنها فقط نسبت به خداست، و در منطق ايشان تنها اوست كه صاحب سلطه مطلق است نه ديگرى.

«وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ- و كسى را كه خدا كشتنش را حرام كرده- مگر به حق- نمى‏كشند و زنا نمى‏كنند ...»

يعنى شخصى را كه ريختن خونش حرام است نمى‏كشند و مرتكب كار زشت زنا نمى‏شوند. امّا پرسش اين است كه چرا از زنا بيدرنگ پس از قتل ياد شده است؟

پاسخ اين است كه قتل دو گونه است:

1- قتل از طريق گرفتن جان.

2- قتل از طريق ربودن روح انسانيّت با بدى تربيت و جهت دادن، و نيز با از ميان بردن عقل و اراده در نفس انسان، پس اگر انسان عواطف نيكو و شخصيّت ايمانيش سلب شود بر او دشوارتر و سخت‏تر از آن است كه با گرفتن جان يا ريختن خونش كشته شود.

در تفسير اين آيه كريم «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً «36»- از اين رو بر بنى اسراييل مقرّر داشتيم كه هر كس كس ديگر را نه به قصاص قتل كسى يا ارتكاب فسادى بر روى زمين،

36- المائدة/ 32.