اگر به واقعيّت امّت اسلامى از فراز بنگريم، بيگمان مىبينيم كه بيشتر مسلمانان از جمله كسانى هستند كه همچون كران و كوران با آيات خدا برخورد دارند، آنها را با ابتكار و زيبايى تلاوت مىكنند، امّا معانى آنها را نمىفهمند و مدلولهاى آنها را درك نمىكنند، و بلكه در آنها نمىانديشند تا آنها را بر رفتار خود، و پس از آن بر اجتماع خويش تطبيق دهند و اجرا كنند.
[74] «وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً- و آنان كه مىگويند: اى پروردگار ما، از همسران و فرزندانمان دلهاى ما را شاد دار (و ديدگان ما را آرام بخش)، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان.»
رابطه ميان خواستن همسران و فرزندان شايسته، و درخواست پيشوايى و رهبرى نزد بندگان رحمان، در آرزومندى آنان به ادامه يافتن رسالتشان در فرزندانشان و نيز در مردمى است كه پيرامون آنها هستند، تا رهبر پرهيزگاران شوند، و پرهيزگاران- به نوبه خود- پيشاهنگ اجتماع گردند. پس آنان آرزومندند كه رهبر پيشاهنگان شوند نه اين كه فقط پيشاهنگ باشند.
و اين آيه كريم دلالت بر روحيه رقابتى بر خير دارد كه آنان از آن برخوردارند، پس در اجتماع رحمانى همه خود را ترقّى مىدهند تا در جولانگاه خير و كردار بهتر و برتر از ديگران باشند.
در حديث امامان اهل بيت- عليهم السّلام- آمده است كه اين كلام ايشان را در نظر دارد و ايشان تأويل آنند. و در حديث شريف از امير مؤمنان على بن ابى طالب- عليه السّلام- آمده است كه:
«به خدا سوگند از پروردگار خود درخواست نكردم كه فرزندانى با چهره شاداب و اندام و قامت زيبا به من عطا كند، بلكه از پروردگارم فرزندانى مطيع نسبت به خدا و بيمناك از او تقاضا كردم كه چون به فرزندى بنگرم كه مطيع خداست