تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 7
نمايش فراداده

امّا قلب بيمار و سخت از هر چه شيطان به هنگام آرزوجويى بدان القا كند و در آن بيفكند استقبال مى‏كند و در نتيجه از راه راست منحرف مى‏شود.

كافران همواره و بر دوام در شك و ناباورى خود ترديد مى‏كنند و آنان را عذابى سخت باشد.

عذر شيطانى ديگرى نيز وجود دارد كه آيات اين سوره بدان نيز مى‏پردازد، و آن عذر، يأس و نوميدى است، آنجا كه آدمى از خود مى‏پرسد، قيام براى خدا و مطالبه حقوق از دست رفته چه سودى دارد؟

آرى، آنان را كه در راه خدا تن به مهاجرت دادند و بر ضد ستم از خويشتن دفاع نمودند خدا يارى و پيروزى مى‏دهد. و هيچ چيزى در آسمانها و زمين خدا را ناتوان نمى‏سازد، مگر نه اين كه او همان شهريار بى‏نياز ستوده رئوف مهربان است و هموست كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند؟

براى آن كه حالت يأس را درمان كنيم بايد به آيات قدرت و رحمت خدا بنگريم.

شايد آنچه انسان را از عمل (به احكام) باز مى‏دارند همان جدل درباره دين است، و خداوند از آن نهى كرده، و به ما خبر داده كه ذات متعالش براى هر امتى راه و رسمى نهاده و بيگمان او خود به همه چيز آگاه و داناست.

شرك پناهگاه بهانه‏آوران است زيرا مشرك مى‏پندارد كه اعتماد و توكّل او به شريكان دروغين او را از مسئوليتها نجات مى‏دهد، ولى قرآن به ما يادآور مى‏شود كه آن شريكان جعلى حتى مگسى را نيافريده‏اند و نمى‏توانند در برابر او مقاومت كنند.

در آخرين درس اين سوره، خداوند بيان مى‏كند كه چگونه پيامبران را از ميان فرشتگان و مردم برگزيد ... و اوست كه بر ايشان تسلّط مطلق دارد، پس پاره‏اى نپندارند كه آنان (فرشتگان) نيمه خدايانند.

و در پايان اين سوره آيه كريمه‏اى را مى‏خوانيم كه خصوصيّات امّت اسلامى را مشخّص مى‏سازد، و به جهاد چنان كه سزاوار است، امر مى‏كند.