تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
مىشود.فحواى كلام در خلال آيات (38- 41) ما را يادآور جهادى مىشود كه دژ مقدّسات و زره حرمت نهادههاست و پيوند ميان حج كه جهاد ناتوانان خوانده مىشود با جهاد خونين بسى استوار است، مگر نه اين كه هدف اين هر دو فريضه همان بالا بردن و بر افراشتن كلمه حق، يكى به صورت مسالمت آميز و ديگرى با دفاع خونين است؟شايد اذن به جهاد در اين روند قرآنى و در سياق اين سوره براى تكميل جوانب تقوا و پرهيزگارى است تا به ذهن كسى خطور نكند كه تقوا به معنى گوشهگيرى و در خود فرورفتن و رهبانيّت است ... و به طور كلى پيداست كه اين آيات همان قلّه و اوج اين سوره است.آن گاه روند سوره به بيان بهانهتراشى شيطانى ديگرى مىپردازد كه تكذيب كنندگان نسبت به رسالتهاى الهى مىآورند و مىگويند كه تأخير رسيدن عذاب دليل مسامحه و اهمال خدا نسبت به آنان است. در حالى كه سزاوار است در زمين بگرديم و به سرانجام تكذيب كنندگانى كه خدا به آنان مهلت داد و سپس به شدت مجازاتشان كرد بنگريم در حالى كه خداوند نعمتهاى آشكار و پنهان خود را بر صالحان و نيك انديشان فروباراند البته گردش در زمين براى كسانى كه در ردّ آيات خدا مىكوشند و مىخواهند او را (سبحانه و تعالى) به عجز آورند و به لجاج و معاندت با آن آيات بر مىآيند و مقابله سازى مىكنند سودى نمىرساند و عذابى سخت در انتظار آنهاست.قرآن حكيم به بيان چيزى از خصوصيات قلب بشر مىپردازد كه همانا زمين و كشتگاه وسوسههاى شيطان است، و مىگويد كه خداى سبحان پيامبران خود را بدين گونه تأييد و پشتيبانى مىكند كه آنچه را شيطان به دل ايشان مىافكند نسخ و باطل مىكند، و آن گاه به آيات خود استوارى و استحكام مىبخشد. و بر ماست كه اين آرزوجويىها و وسوسهها را با آيات قرآن از دل خود بزداييم و درمان كنيم تا سبب فتنهاى براى ما نشود.