تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 8 -صفحه : 483/ 83
نمايش فراداده

كه دلوش را به درونش انداخته‏اند و چرخ چاه بر سر آن است و هيچ كس پيرامونش نيست، سپس كاخى بزرگ و متروك را بكش، آن گاه بنگر تا چه چيز را مى‏بينى، لوحه‏اى را مى‏بينى كه از مرگى هراس آور سخن مى‏گويد و به كسانى كه فريب خورده‏اند خبر از دگرگونى زندگى و عبرتى رنجبار مى‏دهد.

وقتى دل كور مى‏شود

[46] «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ- آيا در زمين سير نمى‏كنند ...»

يعنى براى چه در زمين نمى‏گردند، تا از آثار گذشتگان عبرت بگيرند؟ البته در جهان گردش مى‏كنند امّا عبرت نمى‏گيرند.

«فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها- تا صاحب دلهايى گردند كه بدان تعقّل ورزند ...»

اشتقاق «قلوب» از لحاظ لغوى از فعل (قلب- يقلب) است يعنى دگرگونى امر به گونه‏هاى مختلف و احتمالات گوناگون خود، پس مدلول قلب به مدلول فكر و انديشه نزديك مى‏شود، از اين رو معنى اين آيه چنين است: آيا درباره زندگى نمى‏انديشند، و به حقايق آن تعقّل نمى‏ورزند، و به اين فكر نمى‏كنند كه بر سر آنان كه پيش از ايشان بودند و نافرمانى كردند و دشمنى مى‏ورزيدند چه آمده است؟.

«أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها- يا گوشهايى كه بدان بشنوند ...»

انسان، يا بايد خود توانايى شخصى براى فهم حقايق داشته باشد يا آنها را از كسى كه به آنها انديشيده بشنود و فراگيرد. از اين روست كه قرآن مى‏گويد:

«فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها- تا صاحب دلهايى گردند كه بدان تعقّل كنند ...» به صورت مستقيم، «أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها- يا گوشهايى كه بدان بشنوند ...» با استفاده از دانشها و تجربه‏هاى ديگران.

«فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ- زيرا چشمها نيستند كه كور مى‏شوند، بلكه دلهايى كه در سينه‏ها جاى دارند كور