تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 119
نمايش فراداده

نيست. امام على بن ابى طالب مى‏فرمايد:

«امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه بر شما بد سيرتانتان حكومت كنند. آن گاه شما دست به دعا بر مى‏داريد ولى خدا اجابت نمى‏كند». «15»

«إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ- اين از كارهايى است كه نبايد سهلش انگاشت.»

كارهايى كه انسان زندگى شخصى و اجتماعى‏اش را با آن به ضبط مى‏آورد. شايد معنى «عزم الامور» كارهايى است كه نياز به عزم راسخ دارد و اراده قوى. از چيزهايى كه خدا بر ما واجب گردانيده است.

[18] شكر خداى را به جاى آوردن يعنى اعتراف انسان به اين كه هر قدرت و توانى كه انسان دارد از سوى خداست. پس چرا بايد فخر و مباهات كند؟ و چرا بايد با ديگران تحدى كند و آنان را به داورى كشد؟

«وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ- به تكبر از مردم روى مگردان.»

روى گردانيدن از ديگران سبب عداوت و كينه‏توزى مى‏شود. زيرا كسى كه چنين مى‏كند، مى‏خواهد بر آنان بزرگى بفروشد. در حالى كه انسان عاقل و فرزانه همواره مى‏كوشد كه بر شمار ياران خود بيفزايد.

«وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً- و به خودپسندى در زمين راه مرو.»

يعنى از روى فخر فروشى.

از حضرت رسول (ص) روايت شده كه:

«هر كس به فخر و مباهات در زمين راه برود زمينى كه در زير پاى اوست و آسمانى كه بالاى سر اوست او را لعنت مى‏كنند». «16»

هر كس جامه‏اى بر تن كند و در آن فخر بفروشد، خدا او را در آتش سوزان جهنم فرو مى‏برد و در آنجا همنشين قارون خواهد بود، زيرا قارون اولين كسى بود

15- نور الثقلين، ص 422.

16- همان منبع، ص 207. [.....]