نيست. امام على بن ابى طالب مىفرمايد:
«امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنيد كه بر شما بد سيرتانتان حكومت كنند. آن گاه شما دست به دعا بر مىداريد ولى خدا اجابت نمىكند». «15»
«إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ- اين از كارهايى است كه نبايد سهلش انگاشت.»
كارهايى كه انسان زندگى شخصى و اجتماعىاش را با آن به ضبط مىآورد. شايد معنى «عزم الامور» كارهايى است كه نياز به عزم راسخ دارد و اراده قوى. از چيزهايى كه خدا بر ما واجب گردانيده است.
[18] شكر خداى را به جاى آوردن يعنى اعتراف انسان به اين كه هر قدرت و توانى كه انسان دارد از سوى خداست. پس چرا بايد فخر و مباهات كند؟ و چرا بايد با ديگران تحدى كند و آنان را به داورى كشد؟
«وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ- به تكبر از مردم روى مگردان.»
روى گردانيدن از ديگران سبب عداوت و كينهتوزى مىشود. زيرا كسى كه چنين مىكند، مىخواهد بر آنان بزرگى بفروشد. در حالى كه انسان عاقل و فرزانه همواره مىكوشد كه بر شمار ياران خود بيفزايد.
«وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً- و به خودپسندى در زمين راه مرو.»
يعنى از روى فخر فروشى.
از حضرت رسول (ص) روايت شده كه:
«هر كس به فخر و مباهات در زمين راه برود زمينى كه در زير پاى اوست و آسمانى كه بالاى سر اوست او را لعنت مىكنند». «16»
هر كس جامهاى بر تن كند و در آن فخر بفروشد، خدا او را در آتش سوزان جهنم فرو مىبرد و در آنجا همنشين قارون خواهد بود، زيرا قارون اولين كسى بود
15- نور الثقلين، ص 422.
16- همان منبع، ص 207. [.....]