فرا گرفتن موج وحشتناك است زيرا معناى ظاهرى آن اين است كه موج از هر سو آنان را فرا مىگيرد. قرآن از موج با صيغه جمع «ظلل» تعبير مىفرمايد چرا كه موج به صورت پياپى و متراكم است.
«دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ- خدا را از روى اخلاص در دين بخوانند.»
يعنى از دل و جان تسليم خداى خود مىشوند و آن پرده غفلت از جلو چشمشان به كنار مىرود و آن عقدههاى نفسانى كه مانع ايمان بودند متلاشى مىگردند. ديگر نه از بتان مىترسند و نه به آنان اميد مىدارند. زيرا در آن ساعت ترسناك، به هنگامى كه موجها اوج مىگيرند قادر به كارى نيستند، مرگ روياروى آنهاست.
اين حالت براى انسان در اوقات مختلف حاصل مىشود. مثلا وقتى يك آتش سوزى هولناك اتفاق مىافتد يا زمانى كه يكى از عزيزانش به اطاق عمل مىرود و پزشكان مىگويند كه كارى از آنها ساخته نيست. يا هنگامى كه اتوموبيلش در يك جاده دور افتاده درهم شكسته و او مجروح شده است.
توجه قلب در آن ساعات سختى به خداست و به خدا پناه مىبرد و اين دليل است كه هر چه جز خداست بىاعتبار است. ولى اين ايمان پاك ديرى نمىپايد و با پايان آمدن آن حالت محنت ايمان هم رو به زوال مىنهد.
مردم دو گروهاند: گروهى كه از اين حالات دردناك براى آنها خاطرهاى باقى مىماند و چون به يادشان مىآيد خدا را شكر مىگويند و بر بلاى او صبر مىكنند، اينان وفا كننده به عهد خويشاند:
«فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ- و چون نجاتشان دهد و به خشكى برد برخى به عهد خويش وفا كنند.»
چنين كسانى معتدل و وفا كننده به عهد خود هستند.
در نفوس آنها آثار آن شعله الهى برجاست شعلهاى كه به هنگام پيوستن به خدا در دلهايشان افروخته شده. بعضى هم منكرانى هستند كه وفا و شكر نعمتها را