تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 188
نمايش فراداده

ضرورت آن سرچشمه گيرد نه از شمشير يا شكنجه يا مصلحت طلبى.

«وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ- و مهلتشان ندهند.»

ايمانى كه به سبب عوامل موقت حاصل شده باشد با باد مى‏رود يعنى به مجرد زوال آن انديشه زايل مى‏گردد. مثلا كسى كه از دزدى يا بزهكارى، از ترس نگاه مردم خوددارى مى‏كند، چنين كسى هنگامى ناظرى بر عمل او نباشد مرتكب آن خواهد شد و بر خلاف كسى كه به فرمان دين يا عقل از بزهكاريها پرهيز مى‏كند.

بنا بر اين خداى تعالى ايمان كسانى را كه پس از نزول عذاب ايمان مى‏آورند نمى‏پذيرد.

[30] در پايان اين سوره تأكيد مى‏كند كه مؤمن كارى نكند كه راهش با راه و سرنوشتش با سرنوشت كافران يكى باشد. پس هر گاه جماعتى از اين گروه را ديد فورا راه خود را عوض كند. خداى تعالى رسول خود را چنين فرمان مى‏دهد.

«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ- پس از ايشان اعراض كن.»

رهايشان ساز و از آنها متأثر مشو.

«وَ انْتَظِرْ- و منتظر باش.»

منتظر وعده خدا و يارى او.

«إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ- آنها نيز در انتظارند.»

از اين آيه سه مسئله استنباط مى‏شود:

مسئله اول: انتظار فرج كه از واجبات شرعيه است و از اعمال صالح و در حديث آمده است كه:

«برترين اعمال امت من انتظار فرج است».

آن انتظارى كه منظور نظر حديث است، باقى ماندن است به خط سالم و استوار در برابر مصاعب و مشكلات بدون ترديد كردن در حق و اين خود يكى از معانى صبر است كه جز به انتظار ممكن نشود. زيرا كسى كه منتظر آينده است و قلبش در اميد پيروزى، هرگز ملول نمى‏شود، همواره صابر است حتى مشكلات را خوار مى‏شمارد زيرا آنها را خير خود به حساب مى‏آورد زيرا اراده و فكر و شخصيت