تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 276
نمايش فراداده

- عز و جل- دعوت مى‏كنم. اما نذير زيرا مردمى را كه نافرمانى من مى‏كنند بيم مى‏دهم و اما بشير كسانى را كه از من فرمان برند به بهشت بشارت مى‏دهم».

پيامبر همانند خورشيد است در منظومه خود كه پرتو معنوى او به مردم مى‏رسد. آيا نور وحى بر زندگى نمى‏تابد؟

«وَ سِراجاً مُنِيراً- و چراغى تابناك باشى.»

هم چنان كه نور در همه جا مى‏تابد معارف قرآنى و احكام شرع و تعاليم پيامبر بر همه نواحى حيات پرتوافكن است. از اين جا در دو واژه چراغ و تابناك برنامه‏هاى مفصل در رسالت نبى كريم و سيرت او را در مى‏يابيم.

رسول مردم را فقط به خدا دعوت نمى‏كند و به بشارت و انذار نمى‏پردازد بلكه برنامه‏هايى براى تقرب ما به خدا در برابر ما مى‏نهد تا ما را به بهشت برساند و از عذاب آتش دور گرداند.

سؤالى كه پيش مى‏آيد اين است كه چرا به چراغ تنها اكتفاء نكرد و تابناك را نيز بر آن افزود. جواب اين است كه مى‏خواهد صفت نورافشانى و پرتوافكنى مستمر را در وجود رسول (ص) بيان كند. چراغ ممكن است گاه روشن باشد و گاه خاموش، در حالى پيامبر همواره روشن و تابناك است، و حتى بعد از وفات او.

زيرا پرتو او رسالت و سيره اوست و آن دو نيز تا ابد باقى هستند.

[47] در برابر اين رسالت كه رسول (ص) و پيروانش حامل آن به سوى مردم هستند دو حالت هست:

اول: ايمان و تسليم همان كه دارندگان آن را به رستگارى در دنيا و آخرت مى‏برند و بايد رسول اللَّه مردم اطراف خود را به اين نتايج بشارت دهد.

«وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً- و مؤمنان را بشارت ده كه از سوى خداوند بر ايشان فضيلتى بزرگ آمده است.»

[48] دوم: عصيان به كفرورزى و نفاق. در برابر اينان رسول (ص) بايد مقاومت كند، ولى نبايد كه بر آنان خشم گيرد يا عليه آنان كينه ورزد. پيامبر خدا بايد دلش قطعه‏اى از رحمت و عطوفت باشد حتى با دشمنانش.