تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 10 -صفحه : 391/ 358
نمايش فراداده

است كه انسان مى‏تواند عمل خود را به گردن ديگرى نهد. اين كار اگر در دنيا ممكن باشد در آخرت ممكن نخواهد بود.

«قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ- بگو: اگر ما مرتكب جرمى شويم شما را بازخواست نمى‏كنند.»

نامه عمل هر كس را به گردن خودش مى‏اندازند.

[26] براى اين كه از اين گونه افكار خود را خلاص كنيم بايد به قيامت با چشم بصيرت نظرى افكنيم كه همه در برابر خداى ايستاده‏ايم تا ميان ما حكم كند و سرنوشت ابدى ما را رقم زند.

«قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنا رَبُّنا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ- بگو: پروردگار ما، و شما را گرد مى‏آورد، سپس ميان ما به حق داورى مى‏كند.

زيرا اوست خداى حكم كننده و دانا.»

پس بايد به روزى معتقد شويم كه در آن روز حق از باطل تميز داده مى‏شود و همه به حكم خداوند گردن مى‏نهند. اعتقاد به اين حقيقت انسان را وا مى‏دارد كه بر خود متكى شود و ميان حق و باطل تميز نهد. پس در چنين صورتى است كه نه تحت تأثير فشار قرار مى‏گيرد و نه تحت تأثير ترغيب و تشويق.

براى مثال: اگر در دنيا مقياسها و پيمانه‏هاى مشخص براى فروشندگان وجود نداشته باشد هر فروشنده‏اى سعى مى‏كند تراز و پيمانه خاصى براى خود مشخص كند و پيداست كه اين امر اقتصاد را بازيچه مى‏سازد. اما به وجود آوردن يك مقياس مشخص همگان (فروشنده و خريدار) را ملزم مى‏كند كه خود را با آن تطبيق دهند و آن را در ميان خود قرار دهند. همچنين علم و آگاهى از اين نكته كه نزد خداوند يك مقياس و سنجه مشخص وجود دارد و همه ما بايد مطابق آن رفتار كنيم مانع از آن مى‏شود كه هر كس مطابق ميل و دلخواه خود عمل كند.

[27] «قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكاءَ- بگو آنهايى را كه شريك خدا پنداشتيد به من نشان بدهيد.»

يعنى آنهايى را كه ادعا مى‏كنيد با خدا در كار جهان تصرف مى‏كنند يا در