تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 190
نمايش فراداده

«وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ- و چون به آنها يادآورى شود، به ياد نمى‏آورند.»

و يادآورى برانگيختن و بيدار كردن دانسته‏هاى انسان در خاطره و ذهن اوست و دلالت بر آن دارد كه عقل انسان، اگر صاحب خرد آن را بكاود و برانگيزد، محتوى حقايقى بسيار است.

[14] امّا آنان نه فقط به خاطره و ذهن خود كه به بيدارى و يادآورى خوانده شده مراجعه نمى‏كنند، بلكه از همراهى و پيوستگى به حق با وجود ظهور نشانه‏ها و شواهد بر آن خوددارى مى‏ورزند، و فراتر از اين جسارت نسبت به خداست كه مردم را براى مسخره كردن حق برمى‏انگيزند و فرا مى‏خوانند.

«وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ- و چون آيه‏اى ببينند از يكديگر مى‏خواهند كه مسخره‏اش كنند.»

در اين آيات به سه مرحله‏اى اشاره شده كه اين گروه در مردود شمردن حق مى‏پيمايند:

نخست: مسخره كردن حق به محض ديدن آن.

و دوم: سخت دلى، كه همان نتيجه مسخره كردن به هنگامى است كه پرده‏ها و حجابهاى متراكم بر دل افكنده شده، و صاحبش نمى‏تواند به هماهنگى با يادآورى بپردازد و حقّ خارجى را با سرشت بشريّت و عقل مطابقت دهد، و سوّم: جنگيدن با حق و كوشش براى بازگرداندن مردم از آن.

[15] اين گروه براى آن كه كفر و انكار خود را نسبت به حقيقت توجيه كنند و مردم را از راه حق به گمراهه بكشانند به برانگيختن شبهه‏ها در پيرامون حقايق مى‏پردازند، و نخستين شبهه‏اى كه از خلال آن به تكاپو مى‏افتند به شك انداختن مردم در اصل رسالت است.

«وَ قالُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ- و مى‏گويند اين چيزى جز جادويى آشكار نيست.»