براى اين كلمه تفسيرى ديگر نيز آمده و آن اين است كه:
مقصود از «ازواج» همان اشباه و نظائرند، بدين معنى كه هر گروهى كه با گروهى ديگر در كارى كه انجام مىدهد تجانس پيدا كند با همان گروه در روز قيامت برانگيخته و به حساب كشانده مىشود، مانند ميگساران و سخنچينان كه در قيامت با امثال خود محشور خواهند بود.
به نظر مىرسد كه ازواج «- جفتها» نظائرى هستند كه مكمّل يكديگرند، چنان كه به دو لنگه كفش و نعلين جفت گويند، زيرا يكديگر را تكميل مىكنند و چيزى واحد را تشكيل مىدهند، و از اين جا در واقع كلمه ازواج «جفتها» شامل كسانى مىشود كه بر ستم خاموشى گزيده و به اعمال ستمگران راضى شدهاند زيرا ستم به اضافه خاموشى گزيدن در برابر آن و رضامندى نسبت بدان يكديگر را تكميل مىكنند و واقعيّت ستم و عقبماندگى و وحشت (ترور) را به وجود مىآورند، و اگر اين تفسير درست باشد پس قرآن مردم را به سه گروه تقسيم كرده است:
رهبران ظلم و جور و آنچه از بتهاى بىجان نشانه و مظهر آنهاست.
پيروان رهبران ظلم، و دنباله روان آنها كه ظلم را به مرحله اجرا در مىآورند، مانند ارتش و دستگاههاى اطلاعاتى و امنيّتى و تبليغاتى و ... و ...
خاموشان در برابر طاغوتها و ياران آنها كه از ديگر مردمانند. اينان همه گرد مىآيند و به امر خدا به دوزخ رانده مىشوند، و اين وقتى است كه خدا در روز قيامت گويد:
«احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ- آنان را كه ستم مىكردند و همپايگانشان و آنهايى را كه به جاى خداى يكتا مىپرستيدند گردآوريد.»
از اين آيه- همانند بسيارى آيات ديگر- در مىيابيم و الهام مىگيريم كه بزرگترين چيزى كه در روز قيامت از مردم باز مىپرسند ولايت است، پس مردم در مورد رهبرييى كه از آن پيروى مىكردند، و خدايانى كه به جاى خداى يكتا مىپرستيدند، چون طاغوت سياسى و فرهنگى و اقتصادى، و در نتيجه نظامى اجتماعى كه بدان گردن نهاده بودند، مسئولند و بازخواست مىشوند.
«فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ- همه را به راه جهنّم راه بنماييد.»