گاهى اوقات اجتماع تو را در منگنه مىنهد و در جهتى مخالف با فرمانبردارى از خدا و هدفهايى كه مىخواهى بدان برسى بر تو فشار وارد مىكند، و وظيفه واجب تو ستيزه با آن فشار به وسيله ايمان و توكّل است، و بايد بدانى كه نشان نبوّت انبياء و پيامبران، و بارزترين اعمالشان همان مبارزه و ستيزه ايشان با واقعيّت و وضع اجتماعى فاسد است، و كاميابى ايشان در اين مبارزه و ستيزه همانا سبب ارتقاء ايشان است، و از اين رو است كه مىبينيم قرآن حكمت آموز نيز در بسيارى از سورهها و آيات خود بر اين حقيقت تأكيد مىكند.
[106] پيامبر ابراهيم (ع) آمد تا عادت جاهليتى را كه آن روز رواج داشت درهم شكند و از ميان ببرد و آن عادت همان كشتن فرزندان در برابر بتها براى نزديكى جستن به آنها بود، و اين عادت تنها منحصر به فلسطين نبود، بلكه در مصر نيز ملكه زيبايى از ميان دختران خود برمىگزيدند تا وى را در آغاز بهار در رودى كه آن را مقدّس مىانگاشتند بيفكنند كه قربانى عقيدهاى جاهلى شود. مىگفتند:
خداى درياها مىخواهد زناشويى كند، پس ناگزيريم زيباترين دختران خود را برگزينيم تا آبها آرام گيرد و فيضان و طغيانى كه موجب ويرانى خانهها و نابودى كشتزارهايمان شود، پديد نيايد. اين عادات از واقعيّت و وضع معاصر ما نيز چندان دور نيست، زيرا هر چند به ظاهر تفاوت كرده امّا در نقطهاى مركزى به هم مىرسد و آن قربانى كردن فرزندان براى هدفهاى گمراهانه است.