تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 298
نمايش فراداده

[2] با وجود عظمت قرآن و قدرت عظيم آن در تغيير و تأثير بر انسان، كافران از آن تأثير نمى‏پذيرند، زيرا يادآورى به تنهايى در صورتى كه دستگاه پذيرفتن آن كه همان عقل است در وراء پرده‏هاى اميال و بى‏خردى پوشيده مانده باشد سودى ندارد، اين پرده از مهمترين حجابهايى است كه بشر را از سود بردن از يادآورى باز مى‏دارد و او را به پافشارى در كجروى فرا مى‏خواند.

«بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ- كافران هم چنان در سركشى و خلاف‏اند.»

امّا تو، اى پيامبر بر حقّى، از اين جا برخى از مفسّران گفته‏اند كه «مقسم به» (مورد سوگند) محذوف است و تقديرش اين است «و القرآن ذى الذّكر- سوگند به قرآن داراى ذكر» (إنّك تحمل للنّاس ذكرا- كه به راستى تو ذكر و يادآورى را به ميان مردم مى‏برى)، و دليل بر اين حذف تصريحى است كه در مورد نظير اين در سوره يس به عمل آمده، آن جا كه پروردگار ما گويد: «يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ- يس، سوگند به قرآن حكمت آموز كه هر آينه تو از پيامبرانى» «6» حذف در اين جا براى آن به عمل آمده كه آيه دوّم دلالت بر مورد سوگند محذوف دارد.

اين آيه بيان مى‏كند كه عامل سرپيچى كافران از يادآورى چيزى جز خويشتن بزرگى و گردنكشى و جدايى طلبى نيست، و عزّت (يا خويشتن بزرگى) همان تصوّر و گمان انسان بر خويشتن است كه مى‏پندارد به چنان نيرو و پايگاه والايى رسيده كه با وجود آن به حق يا به پروردگار خود نيازى ندارد، و از اين رو نه تنها بر كجروى خود پاى مى‏فشارد بلكه به اين خطا مى‏بالد.

6- يس/ 1- 2.