تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
پروردگار ما در آيه
كريم گويد:«وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ- و چون به او گويند كه از خدا بترس، خويشتن بزرگيش او را به گناه كشاند. جهنّم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد». «7»سرپيچى آنها از حق برخاسته از نيروى منطق نيست، زيرا آنها حق را بدون هيچ دليل و توجيه معقولى رد مىكنند، بلكه اين سرپيچى ناشى از منطق زور است كه بيشتر مردم بدان تسليم مىشوند. از اين رو كافران قريش به سبب باليدن به زور خويش به پيامبر پاسخ مثبت ندادند و سخنش را نپذيرفتند. آرى، از پيچيدهترين دشواريهاى انسان اين است كه هنگامى كه حق براى او آشكار مىشود، از سر غرور به خطاى خود اعتراف نمىكند و بيم آن دارد كه اين اعتراف او را خوار و خفيف سازد، و از اين رو مىبينى كه هم چنان به باطلى كه بر آن است مىبالد و پا مىفشارد.امّا «شقاق» همان جدايى و استثناست، پس با آن كه تمام هستى بر پايه سرسپردگى و تسليم به خدا استوار است و حتّى بدن انسان به هزاران قانون تسليم است كه آن قوانين نيز به نوبه خود تسليم و فرمانبردار اراده پروردگارند، مىبينى كه كافران و گناهكاران و نافرمانانى كه با آنهايند از فرمانبردارى سر مىتابند و با حق كه زندگى بر آن استوار است همگامى نمىكنند.[3] انسان مؤمن نبايد ضعيف شود و در خطّ خود وقتى مىبيند اكثريّت از آن جدا شدهاند شك و ترديد كند، زيرا مقياس و ملاك حقّ است نه مردم. و اگر وى زندگى را بررسى كند بيگمان به خطّ خود اطمينان مىيابد، زيرا در آن صورت درمىيابد كه هستى و تمام آفريدگان و قوانينى كه در ظرف هستى قرار دارند همگام او حركت مىكنند. و همچنين اگر تاريخ را بخواند به همين حقيقت راه مىيابد، و حتى جوامعى كه هم عصر او هستند به زودى خواه ناخواه به خدا سر مىسپارند و تسليم او مىشوند، و اگر اين كار را به هشيارى و با اراده آزاد انجام ندهند، به زودى به اراده خدا و قوانينى كه بر تمام آفريدگان رانده است بدان مجبور
خواهند شد.