تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 316
نمايش فراداده

سوّم: براى آن كه بر مردم حجّت را تمام كند، و آنان با وجود فرصتى كه پروردگار در دنيا به آنها داده است پس از مرگ از او درخواست مى‏كنند كه به دنيا برگردند تا كار را از سر گيرند، خداى تعالى گويد:

«حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ- چون يكيشان را مرگ فرا رسد، گويد: اى پروردگار من، مرا بازگردان شايد كارهاى شايسته‏اى را كه ترك كرده بودم به جاى آورم». «13»

بعضى از مفسّران گفته‏اند: معنى «قطّ» نصيب است و آنها نصيب از بهشت خواسته‏اند (نه سهم عذاب را) و اين به عنوان استهزا و مسخره بوده است و بدين سان سه اصل دينى را تكذيب كرده‏اند: «معاد» را پس از آن كه نخستين اصل، «توحيد» را تكذيب كردند، بدان گاه كه گفتند:

«أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً- آيا همه خدايان را يك خدا گردانيده است؟» «14»

و دومين اصل «نبوّت» را تكذيب كردند بدان گاه كه گفتند:

«أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا- آيا از ميان همه ما وحى بر او نازل شده است؟». «15»

به هر حال خواه اين باشد يا آن، خدا اميال آنها را اجابت نكرد، بلكه مثالى از وضع داود زد كه خداوند پاداش (و قطّ) او را به زودى در دنيا داد، بى‏آن كه چيزى از پاداش او در آخرت بكاهد.

[17] و اين چنين اهل رسالت را مى‏سزد كه از چنان سخنانى اندوهگين نشوند، گرچه تحمّل آن وقتى توهينى به مقدّسات ايشان وارد مى‏كند بسيار دشوار است، و براى همين است كه خدا به پيامبر خود سفارش مى‏كند صبر پيشه سازد.

«اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ- بر هر چه مى‏گويند صبر كن.»

آن گاه سياق آيات ما را متوجّه مثالى از تاريخ مى‏سازد، و دقيقا از زندگى داود (ع) كه معارض و بر عكس غرور كسانى است كه به سبب قدرت و سلطه كافر شدند و همين امر آنها را به ستيزه با خداى عزّ و جلّ گشايند.

«وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ- و از بنده ما داود قدرتمند كه‏ همواره به درگاه ما توبه مى‏كرد، يادآور.»

13- المؤمنون/ 99، 100.

14- همين سوره ص/ 5.

15- همين سوره ص/ 8.