تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
هنگامى كه قرآن پيامبر را يادآور برادران پيشين خود از پيامبران مىشود و او را با ايشان و با صبرشان در سختى و آسايش، و فراتر بودنشان بر عوامل مؤثر در زندگى دنيا انس و همسويى مىدهد، و نيز هنگامى كه پيامبر ما را يادآور صبر و ذكر انبياء مىشود و اين كه ايشان در همه حال حتى هنگامى كه زخارف دنيا بر درهايشان انبوه شده بود به درگاه خدا توبه مىكردند، سنّت و روشى پيموده شده را در برابر ما قرار مىدهد و راهى هموار را برابر ما مىگشايد كه بايد بر آن پايدارى ورزيم و بر هر آزارى در آن راه صبر كنيم.اكنون بگذار داود را به يادآوريم. او قدرتمند صاحب دست بود، و «اليد- دست» همان قوّت است و داود اسباب و عوامل قوت را دارا بود، پس او از جهتى قوى بود و قرآن از او به «ذى الايدي- صاحب دستها» تعبير كرده است، و «يد- دست» كنايه از قوّت و قدرت است. او از جهتى ديگر مؤمن هم بود و نشانه ايمان او توبه است و بر بشر دشوار است كه ميان اين دو صفت را جمع كند، زيرا عادتا صاحب قوّت آرزوى زخارف زندگى را دارد و به دنبال آنها مىدود، گرچه با حق مخالفت ورزد.
مؤمن هم چنان كه به قوّت نيازمند است تا طرحهاى خود را در زندگى اجرا كند و به هدفها و خواستهاى خود برسد، به ايمان نيز نيازمند است، و اين نيازمندى براى آن است كه هر چه قوّت او را به ساحل غرور و نافرمانى بكشاند وى به انگيزه ايمان با توبه به درگاه پروردگار خود باز گردد.[18- 19] اين آيات از گوشهاى از قوّتى كه داود در حكومت خود بدان دست يافته بود با ما سخن مىگويد، كه زندگى با هر دو بخش جامد و پوياى خود تسليم او شده بود، و زندگى اين چنين به هر كس كه از حق پيروى كند سر فرود مىآورد، زيرا او افزون بر نيروى غيب كه در آن صورت بدو كمك مىكند، به سببها و قوانينى راه مىيابد كه رام كردن و تسخير زندگى را برايش ممكن مىسازد، زيرا پردههاى ميان او و حقايق آفرينش فروافتاده و همه چيز بدو پاسخ موافق مىدهد.