تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 334
نمايش فراداده

معناى واژه‏ها

31 [الصّافنات‏]: جمع صافنة، اسبى كه بر روى سه پاى خود بايستد و يك دست خود را بلند كند تا زير سمش نمايان شود و اين از نشانه‏هاى نيكويى اسب باشد.

[الجياد]: جمع جيد كه به معنى اسب نژاده نجيب است، و نجابت اسب در شناختن صاحب خود، و تيز روى، و اهتمام آن به رها ساختن سوار خود از مشكلى است كه بدان دچار مى‏شود.

32 [تورات بالحجاب‏]: خورشيد پنهان گشت و زير افق در پوشش رفت.

33 [فطفق‏]: شروع كرد.

[مسحا]: بريدن با شمشير، و گفته‏اند معناى آن مسح با دست است و سليمان به دست كشيدن بر يالها و مچهاى اسبان شروع كرد.

36 [رخاء]: نرمى بدون عنف و خشونت.