كسى كه بر دشمنان قهر مىآورد و بر آنها پيروز مىشود، و از بارزترين شواهد قهر و وسايل او همان مرگ است كه همگان بدان تسليم مىشوند، و هيچ كس را ياراى آن نيست كه مرگ را از خود براند. و در دعاى صباح از امير المؤمنين (ع) اين گفته او را مىخوانيم:
«اى آن كه به چيرگى و بقا يكتايى، و بندگان خود را به مرگ و نابودى مقهور كردهاى». «67»
قهر و غلبه خدا تنها در مورد مرگ نيست بلكه در تطبيق هر حق و سنّت و قانونى در زندگى وارد مىشود، و كسى كه به خدا و حقّى كه رسالتهاى او متضمّن آنند پاسخ مثبت ندهد، و از آنچه پيامبران و پيروانشان بيم دادهاند، به اختيار و اراده خود نپرهيزد، به زودى خدا به قهر و بر خلاف خواست وى بدان مجبورش مىكند، اگر بخواهد در دنيا و گرنه در آخرت.
[66] براى آن كه ما دستخوش هراس بىسبب از خداى تعالى نشويم ما را يادآور رحمت و آمرزش خود نيز مىشود.
«رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ- آن پيروزمند و آمرزنده، پروردگار آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست،» و پرورنده هر چيز بدان چيز رئوفتر و بر او نگرانتر و علاقمندتر است.
[67- 68] از عوامل روانى ارتكاب خطا و افتادن به گمراهى ناچيز شمردن و سهل انگارى نسبت به اين دو، و گام به گام همراه رفتن، و جدّى نبودن در رويارويى با آنهاست، از اين رو خداى تعالى گويد:
«قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ- بگو: اين خبرى عظيم است كه شما از آن اعراض مىكنيد.»
يعنى روى گرداندن شما از پرستش خدا، و روى نهادن شما به شرك امرى بسيار عظيم است، و آيا چيزى بزرگتر از اين كه انسان پروردگار آسمانها و زمين را رها كند و به سوى شريكان برساخته دروغين روى آورد، و ارزشهاى حق فطرى را به باطل و گمراهى ترجيح دهد؟
بنا بر اين روا نيست كه انسان شرك را آسان گيرد و اندك اندك با آن همگامى كند، ژرفناى شرك او را به كجا فرو مىبرد؟
67- مفاتيح الجنان، ص 63.