تفسیر هدایت جلد 11

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 11

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دوزخ، و آيا ممكن است كه عذاب جاودانى دوزخ سبك شمرده شود؟

وقتى انسان در رويارويى با شرك جدّى باشد معانى آن را مى‏شناسد، و مهلكه‏هاى آن به بصيرت مى‏نگرد، آيا بيرون شدن از ولايت امامان هدى و رفتن به سوى ولايت پيشوايان كفر و گمراهى شرك نيست؟

يا پيروى از ستمگران يا حتى خاموشى گزيدن درباره آنها شركى بزرگ محسوب نمى‏شود؟

اين چنين از امام صادق (ع) براى ما روايت كرده‏اند كه در تفسير اين آيه گفت:

«كسانى كه به ايشان علم داده شده امامان هستند، النّبأ- خبر: امامت است». «68»

[69] «ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى‏ إِذْ يَخْتَصِمُونَ- هنگامى كه با يكديگر جدال مى‏كردند من خبرى از ساكنان عالم بالا نداشتم.»

پروردگار ما را بر اهميّت توحيد تأكيد مى‏كند، و اين كه محور گفت و گويى است كه در ميان ساكنان عالم بالا دور مى‏زده، بدان گاه كه خدا نخستين انسان را آفريد، و فرشتگان بدو سجده كردند، و ابليس از سر خويشتن بزرگى آن سجود را رد كرد، و سپس اين كه هدف آفرينش بشر، و حكمت سجده كردن فرشتگان بدو همانا توحيد است. پس چگونه رواست كه درباره آن سهل انگارى شود؟

[70] «إِنْ يُوحى‏ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ- تنها از آن روى به من وحى مى‏شود كه بيم‏دهنده‏اى روشنگر هستم.»

همانا نقش پيامبر (ص) همان بيم دادن و هشدار دادن به روشنى است، و مسئوليّت او رساندن رسالت به مردم است چنان كه دقيقا هست، و در اين نكته تمهيدى است براى گفت و گويى كه درس آينده در قضيه آدم و ابليس مطرح مى‏كند كه خود نمودار بخشى از عالم غيب است، آن جا كه تسليم شدن به چيزى كه پيامبر در آن مورد مى‏گويد نياز به شناخت نقش پيامبر دارد، بدين معنى كه گفت و گويى كه هنگام آفرينش انسان در ميان ساكنان عالم بالا بين فرشتگان و پروردگارشان‏
- سبحانه و تعالى- درگرفت در پيرامون حكمت آفرينش انسان بود كه در زمين فساد مى‏كند و خونها را مى‏ريزد، ولى پروردگار ما آن روز به آنان گفت:


68- تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 469.

/ 534