«إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ- من آن دانم كه شما نمىدانيد». «69»
و از دانش خدا آن بود كه پيامبران را مبعوث مىكند، و گروهى از مردم به ايشان ايمان مىآورند، و در پرستش پروردگار خود پاكدلى مىورزند، بر رغم توفانهاى شهوت و عوامل بازدارنده خويشتن بزرگى و بىخبرى، و فشارهاى سركشان و طاغوتان، كه اين همه اين گروه را همان برگزيدگان مردم قرار مىدهد كه خدا به وجود ايشان بر فرشتگان مقرّب خود مباهات كرد و باليد.
در نصّهاى اسلامى چنين مىخوانيم:
موضوعى كه نزد ساكنان عالم بالا در آن مناقشه مىشد كردارهاى نيكى بود كه مخلصان بشر بدان مبادرت مىكنند.
از ابن عباس از پيامبر (ص) نقل است كه گفت: «پروردگارم مرا گفت:
آيا مىدانى در عالم بالا درباره چه چيزى مناقشه مىكنند؟
گفتم: نه.
گفت: در كفّارهها و درجهها گفت و گو كردند، امّا كفّارهها، به تمامى رساندن وضو به اندامهاست، و گام نهادن به نمازهاى جماعت، و منتظر نمازى از پس نماز پيشين ماندن، امّا درجات عبارت است از سلام آشكار دادن و خورانيدن طعام و نماز شب در حالى كه مردم در خوابند». «70»
روايتى دوم از پيامبر (ص) مىافزايد: «و ولايت من ولايت اهل بيت من تا مرگ». «71»
69- البقرة/ 30. 70- نور الثقلين، ج 4، ص 470. [.....] 71- همان مأخذ.