تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 402
نمايش فراداده

دوم

اين روش بيشتر در گفتگو از چيزهاى غيبى چون داستان سجود به آدم (ع) كه در اين سوره آمده، به كار مى‏رود، و اين براى آن است كه مردم معتقد نشوند كه اين مطالب نوعى از پندار و خرافه يا تنها تصوّرات انسانى همانند آنها با علمى محدود است، و در نتيجه آن را تصديق نكنند.

نيز از اين رو است كه به فرمان خدا، مقدّم بر گفته پيامبر، آن جا كه خواسته است از آنچه نزد ساكنان عالم بالا گذشته گفت و گو كند آمده است :

«ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى‏ إِذْ يَخْتَصِمُونَ- هنگامى كه با يكديگر جدال مى‏كردند من خبرى از ساكنان عالم بالا نداشتم». «83»

سپس تأكيد كرده كه آنچه براى شما از غيب خواهم گفت همه از جانب خداست «إِنْ يُوحى‏ إِلَيَّ- به من وحى مى‏شود». «84»

آن گاه به سخن گفتن از غيب آغاز مى‏كند و- تقريبا- در ابتداى هر آيه‏اى آن را متضمّن بر چيزى مى‏كند كه دلالت بر نزول آن از جانب خدا دارد كه همان فعل «قل- بگو» است.

سوّم

فرمان دادن به اعلان چيزى با صيغه (قل- بگو) تأكيد كننده‏تر از بيان آن براى آگاهى است. آيا نمى‏بينى كه گفته خدا سبحان كه:

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- بگو: اوست خداى يكتا» «85»

تأكيدى بيشتر از اين گفته دارد كه: «هو اللَّه احد»- او خداى يكتاست»

براى اين كه كسى كه چيزى را مى‏داند خود را مكلّف بدان نمى‏شمارد كه در پى آن برود يا آن را به ديگران ابلاغ كند، به خلاف اين اگر به او گفته شود «قل- بگو» در مى‏يابد كه علاوه بر بيان و دعوت ديگران بدان خود نيز بدانچه مى‏گويد ملتزم باشد. و چنين است كه مى‏بينيم قرآن در اين جا به پيامبر امر مى‏كند كه اعلان كند دعوت او از طمعهاى مادّى مجرّد و به دور است و او از مردم مزدى براى اين‏ كار نمى‏خواهد.

83- همين سوره (ص)/ 69.

84- همين سوره (ص)/ صدر آيه 70. [.....]

85- الإخلاص/ 1.