سبب علم اوست كه بر آينده احاطهاى تامّ و تمام دارد، و در قرآن آيات شبيه اين آيه تكرار شده است، و با وجود اين بسيارى از ما اين اتّهام را از شخص خود دور مىداند و معتقد است كه دوزخ براى ديگران آفريده شده، در حالى كه خدا بر انباشتن دوزخ از نافرمانان تأكيد مىكند تا ما دستخوش غرور و خود پسندى به ايمان و اعمال خويش نشويم كه بدان سبب متوقف گرديم يا در انجام دادن كارهاى شايسته و صالحات سستى ورزيم، و براى اين كه تا زندهايم كمال سعى و كوشش خود را براى نجات خويشتن از دوزخ به انگيزه بيم از خوارى و عذاب روز قيامت به كار بريم، و در تفسير اين آيه كريم كه گويد: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا- و هيچ يك از شما نيست كه وارد جهنّم نشود، و اين حكمى است حتمى از جانب پروردگار تو». «82»از امامان هدى (ع) آمده است كه تمام بندگان به روى پل صراط كه خدا بر فراز جهنم نصب كرده مىروند، و جز مخلصان از آن نمىگذرند، امّا آنان كه غرقه در كفر و شرك بودهاند جاودانه در دوزخ مىمانند، و آنان كه پارهاى نافرمانيها و گناهان داشتهاند، مدّتى در دوزخ مىمانند تا با كشيدن عذاب در آن پاك شوند، و هر كس به اندازه انحراف خود در آن درنگ مىكند.
اگر به جستجوى سببهايى كه انسان را به دوزخ مىكشاند برآييم مىبينيم كه سببهاى آن بسيار زياد است و بر ماست كه كاملا و سخت بيدار و هشيار باشيم تا از آنها بپرهيزيم و بدان وسيله از آتش دوزخ بركنار مانيم.[86] نكته در خور ملاحظه در اين سوره مبارك و بويژه هنگام سخن گفتن از داستان ابليس، و همچنين در بسيارى موارد قرآن تكرار ابتدا كردن بيان با فعل امر «قل- بگو» است كه شايد به سببهاى زير باشد:
يكم
براى اين كه به ما تأكيد كند كه قرآن از سوى پيامبر نيست، بلكه پيامبر واسطهاى ميان خدا و بندگان اوست، و وظيفه او درباره آيات منحصر به خواندن آنها بر مردم است، پس او نه مفترى است و نه خداوارى، بلكه او رساننده وابلاغ كننده پيامهاى پروردگار خويش است.
82- مريم/ 71.