تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 427
نمايش فراداده

در حديث از فضيل بن يسار آمده است كه گفت: شنيدم ابا عبد اللَّه (ع) مى‏گويد:

«خواست و اراده كرد، و دوست نداشت و نپسنديد، خواست كه هيچ چيز جز به علم او نباشد، و اراده كرد هم چنان را، و دوست نداشت كه به او بگويند: سوّمين فرد از سه تن، و كفر را بر بندگانش نپسنديد». «14»

مى‏توانيم اين حالت را چنين تشبيه كنيم كه پدرى دينارى به پسرش مى‏دهد و به او دستور مى‏دهد كه با آن چيزى بخرد كه براى او سودمند باشد ولى او چيزى مى‏خرد كه زيانبخش است، پس او با مال پدرش چيزى خريده كه پدر بدان راضى نيست. خشنودى يا ناخشنودى خدا همچون ما، افراد بشر نيست- چنان كه پيشتر در بسيارى از سوره‏ها ديديم خدا پايانها را در نظر مى‏گيرد نه آغازها را- پس خشنودى خدا به توفيقى است كه به انسان مى‏دهد، و پاسخگويى انسان به طبيعت پيرامون خويش، زيرا هر چه در زندگى وجود دارد به توحيد پاسخ مى‏گويد و با آن هماهنگ مى‏شود و با شرك تناقض دارد و از آن دور مى‏گردد.

«وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ- و براى شما مى‏پسندد كه سپاسگزار باشيد.»

پس خدا شكر را براى بندگانش مى‏پسندد، و هنگامى كه انسان پروردگار خود را سپاس مى‏گزارد در سپاسگزارى او دو اراده وجود دارد: اراده تكوينى و اراده تشريعى، البته كسانى هستند كه شرك خود را با افكندن مسئوليّت بر عهده ديگران توجيه مى‏كنند، ولى خدا اين را نفى مى‏كند و تأكيد مى‏كند كه هر انسانى مسئوليّت عمل خود را بر دوش دارد، و پدران و دانشمندان يا سلطه‏ها چيزى از بار او را بر نمى‏دارند.

«وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏- و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‏كشد.»

14- التوحيد، ص 339.