تفسیر هدایت جلد 11
لطفا منتظر باشید ...
الوازرة: نفسى است كه بارى را حمل مىكند، پس هر انسانى بارى را
مىكشد، و خود براى خود بارى دارد كه راضى نمىشود بار ديگران را نيز بردارد، زيرا او را بارى است كه برايش بسنده است.
و ما، چه توجيه كنيم يا توجيه نكنيم پاداش اعمالمان را به دقت در روز قيامت به ما خواهند داد، بدان گاه كه پروردگار بندگانش را از هر كار بزرگ و كوچكى كه كردهاند خبر مىدهد، و چه بسا كه خود فراموش كرده يا بخشى از آنها را از ياد برده باشند ولى نوشته پروردگار ما نه گمراه مىشود و نه فراموش مىكند.«ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ- آن گاه بازگشت همه شما نزد پروردگارتان است. او شما را از كارهايى كه مىكرديد آگاه مىكند.»علم خدا به ظواهر كار اكتفاء نمىكند بلكه به دل، آن جا كه مركز انگيزهها و نيّتهاست راه مىيابد.«إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ- او بدانچه در دلها مىگذرد آگاه است.»شايد اين آيه به عمل دل و مسئوليّت انسان درباره آن اشاره مىكند، كه وسوسهها و توجيهات و بهانهها و عقايد تباه و خشنودى و دشمنى همه و همه از كار دل است. پس مثلا چه بسا كه شخص مىپندارد مجبور به كارى است در صورتى كه مجبور نيست و خدا مىداند كه در دل او چه مىگذرد.[8] پس از آن كه سياق مطلب پايههاى توجيه و بهانه را درهم مىشكند و دل را براى دريافت حجّت آماده مىسازد، با نافذترين حجّتها كه همان دليل فطرت و و جدان است به ما ابلاغ مىكند، آن جا كه در اوقات آزمون و سختى اميد انسان از هر چيزى جز ذات سبحان او قطع مىشود، و همانجاست كه دلش به خدا مىپيوندد، (در آن موقعيّت حساس به ما ابلاغ مىكند) كه به راستى او همان اميدى است كه وقتى جاى نجاتى وجود ندارد، تو را نجات مىدهد، و دلت بدو مىآويزد، بدان گاه كه هيچ تخته پاره خلاصى نمىيابى كه بدان چنگ زنى. و اين يكى از دليلها و شاهدهايى است كه ما را بدو- سبحانه و تعالى- رهنمون مىشود. در روزهاى آسايش غفلت و بىخبرى ما را مىربايد، و خدا را از ياد مىبريم، ولى
مصيبتها لرزههايى سخت نه تنها بر وجود انسان بلكه بر ضمير و و جدان او وارد مىسازد چنان كه خدا را مىبيند.