تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 481
نمايش فراداده

شرح آيات

[42] آيه نخست ميان خواب و بيدارى، و ميان مرگ و زندگى نزد انسان‏ قرينه آورده و مقايسه كرده است. پس همان گونه كه دانش معمّاى مرگ را نگشوده، معمّاى خواب را نيز كشف نكرده است، و اين دو، دو بردارند، ولى در حالى كه انسان با بيرون رفتن بخشى از روحش، يا بر حسب تعبير بعضى مفسّران (خروج نفسش و بقاى روحش) مى‏خوابد، تمام روحش با مرگ بيرون مى‏رود، و اگر كلمه نفس را به عقل تفسير كنيم، شك نيست كه بشر در حالت خواب در وضع خواب آلودگى عقلى به سر مى‏برد.

خدا به ما يادآور مى‏شود كه اوست كه نفس انسان را سلب مى‏كند و در دو حالت خواب و مرگ آن را مى‏گيرد، آن را كه در حالت خواب سلب مى‏كند هنگام بيدارى به صاحبش برمى‏گرداند، در حالى كه آن ديگرى را نزد خود تا روز رستاخيز نگه مى‏دارد. در حديث از ابى جعفر (ع) آمده است كه گفت:

«بنده‏اى نيست كه بخوابد مگر آن كه نفسش به آسمان عروج مى‏كند، و روحش در بدنش باقى مى‏ماند، و در ميان آن دو پرتوى همچون پرتو آفتاب مى‏شود، اگر خدا به قبض روحها اجازه دهد روح نفس را اجابت مى‏كند (و بدان مى‏پيوندد و به عالم ديگر مى‏رود) و اگر خدا به بازگشت روح اجازه دهد نفس روح را اجابت مى‏كند (و در اين عالم بدان مى‏پيوندد)». «49»

و پروردگار ما در اين آيه گويد:

«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها- خدا جانها را به هنگام مرگشان مى‏گيرد،» و «توفّى» در لغت به معنى گرفتن چيزى به نحو وافى و كامل است.

«وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها- و نيز جان كسانى را كه در خواب خود نمرده‏اند.»

49- نور الثقلين، ج 4، ص 489.