تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 11 -صفحه : 534/ 483
نمايش فراداده

ابو ذرّ غفارى (رضوان اللَّه عليه) كه انديشه خود را از اين آيه كريم الهام گرفته است گويد:

«همان گونه كه مى‏خوابيد مى‏ميريد، و همان گونه كه بيدار مى‏شويد به رستاخيز برمى‏خيزيد»

پس چرا ما از رستاخيز و حضور در محشر تعجّب مى‏كنيم، در حالى كه از بيدار شدن پس از خواب تعجّب نمى‏كنيم؟

آيا او كه بر بيدار كردن خفته از خوابش قادر است قدرت ندارد كه زندگى را به مرده باز گرداند؟!

«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ- در اين عبرتهاست براى آنهايى كه مى‏انديشند.»

شايد معنى حقيقى كلمه «تفكّر انديشيدن» همان انگيختن دانسته‏ها و پيوستن آنها به يكديگر و تحليل آنها باشد، و كسانى كه چنين كنند به معنى و مفهوم مرگ و خواب مى‏رسند، و از فراسوى تحوّل و دگرگونى به دگرگون كننده راه مى‏برند و از خلال تدبير به مدبّر كه همان خداى سبحانه و تعالى است. به راستى از خلال اين امر در مى‏يابند كه همانا قدرت چيره بر پايان زندگى انسان همان است كه واجب است آن را به حقّ بپرستند.

[43] امّا شفيعان پندارى و برساخته سواى خدا و كسانى كه مرگ و زندگى را كه مهمترين قضيّه در زندگى انسان است، در اختيار ندارند، حق ندارند در زندگى آدمى حكم برانند و انسان نيز هرگز حق ندارد كه به آنها سر بسپارد و برابرشان خضوع كند.

«أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ- آيا سواى خدا شفيعانى اختيار كردند؟»

براى شفيعانى كه نزد خدا مردود هستند دو تفسير كرده‏اند:

نخست

آنها شريكان برساخته و مجعول به جاى خدايند، و همان مظاهر نيروهاى مؤثّر در زندگى بشرند، همچون صاحب سلطه قوّت و دارايى و شهرت. و قرآن هر ارزشى براى اين نيروها را نزد خدا نفى مى‏كند، و صاحب سلطه و دارايى و شهرت نبايد بپندارد كه اين امتياز او در دنيا به آخرت نيز استمرار مى‏يابد.