تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 15 -صفحه : 455/ 108
نمايش فراداده

پيروى از آن و دنباله روى از هدايتها و نشانه‏هايش واجب است. امّا راهها و برنامه‏هايى كه بر نادانى و زياده‏روى و پيروى از خواهشها استوار است وسيله‏اى مناسب براى رستگارى نيست، زيرا چنين راههايى اگر بفرض انسان را از ظلماتى بيرون آورند براى آن است كه به ظلماتى ديگر نظير آن افكنند، يا اگر از گونه‏اى بندگى نجاتشان دهند به گونه‏اى بندگى همانند آن يا بدتر از آن دچار مى‏كنند.

سوم

هدفهاى والا كه قرآن آنها را در عدل (قيام مردم به قسط و استقرار عدالت) خلاصه كرده است، اما نه به مفهوم محدود آن كه برداشتن فاصله طبقاتى اجتماعى است بلكه به مفهوم پيوستگى و التزام به حق و انصاف از جانب انسان در تمام ابعاد زندگى و روابط او، در پيوند او با پروردگارش و با رهبريش، و در وابستگى او به خويشتن و اجتماع خود، و در رابطه او با آفريدگان پيرامونش.

پايبندى و قيام او به قسط و عدالت از خلال ميزان (فطرت و خرد و كتاب و رهبرى ...) سنجيده و شناخته مى‏شود.

جنبش راستين آن است كه با سخن راستين يا با نيرو و جنگ افزار در اين راستا بكوشد، و همان است كه بر مردم واجب است آن را پايه گذارند و بدان كمك كنند و به صفوفش بپيوندند، زيرا براى حق و براى نيكبختى آنان جهاد مى‏كند و مى‏كوشد و خود محك يارى دادن آنان به خدا و راه انبيا و پيامبران خداست.

و اين آيه به همين نشانه‏ها اشاره مى‏كند، آنجا كه گويد:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا- ما پيامبران خود را فرستاديم،» تا دليل و راهنما به سوى خدا باشند و مردم را به خداى تعالى آشنا كنند.

پس رسولان را مسئوليتى است معيّن كه همان تبليغ رسالت آفريدگار به آفريدگان، و راهنمايى ايشان به شناخت او، و ايمان به او، و كردار به رسالت اوست.

پيامبر (ص) گفت: «خداوند پيامبران را نزدشان فرستاد تا حجّت رساى او بر آفريدگانش باشند، و فرستادگان او به نزد آنان بر ايشان گواه باشند، و در ميان آنان انبيايى بشارت دهنده و بيم دهنده برانگيخت تا كسانى كه در برابر دليل نابود مى‏شوند هلاك گردند و آنان كه از دليل زنده مى‏شوند زندگى يابند، و بندگان آنچه