آيه به آنان اطمينان داده كه شيطان بيگمان نمىتواند گزندى به ايشان برساند مگر به اذن خدا، و سپس به آنان فرمان داده كه بر خدا توكّل كنند، زيرا هدف منافقان از توطئه خود، چنان كه پيداست، برترى جستن بر مؤمنان است زيرا روند آيه به كارى بد از بديهاى رفتار آنان اشاره كرده كه در گزيدن بالاى مجلس و جاى خوش كردن در آن نمايانگر است، آن گاه خداوند به مؤمنان فرمان مىدهد كه در مجالس (براى ديگران) جاى گشايند، و به آنان يادآور شده كه عزّت در نشستن در جايهاى نزديك به پيامبر نيست بلكه در ايمان و دانش است.
هم چنان كه به مزاحمت آنان براى پيامبر با نجوا كردن (و سخن در گوشى گفتن) با او (براى آن كه نشان دهند به او نزديكترند) اشاره كرده و آن گاه به مؤمنان فرمان داده كه پيش از نجوا كردن با پيامبر صدقههايى بپردازند، سپس، بعد از آن كه منافقان شناخته شدند اين امر را ملغى ساخته و افزون بر اين بيمايگى نجواى كسانى ديگر غير از منافقان را با پيامبر وانموده و بى اهميتى آن در نظر خود نجوا كنندگان معلوم شده زيرا از تقديم صدقههايى پيش از نجوا ترسيده و پروا كردهاند.
[7] همچون دليلى بر گواه بودن خدا بر هر چيز- حقيقتى كه آخرين آيه درس پيشين يادآور شده است- اين آيه نيز به ما يادآور مىشود كه خداوند همه جا حضور دارد، و اين براى آن است كه منافقان و كسانى كه مرضى در دلهاى خود دارند نپندارند كه مىتوانند توطئههاى پنهانى خود را دور از آگاهى و علم خداوند ترتيب دهند و افزون بر اين گمان كنند كه مكر آنان فراتر از چارهگريهاى اوست، هرگز ... پس اگر بتوانند در باب گناه و دشمنى و نافرمانى دور از شنود و آگاهى رهبرى و جامعه نجوا كنند، همانا خداوند همه چيز را مىداند، و مؤمنان را تأييد خواهد كرد و بر ضدّ توطئهها ايشان را پيروزى مىدهد، و بى ايمانى كسى به اين حقيقت آن را نفى نمىكند بلكه همگان به روز رستاخيز، آن گاه كه خداوند آنان را