تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
از آنچه كردهاند آگاه مىسازد، به علم يقين خواهند دانست.پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و همچنين هر مؤمنى پروردگارش را چنان كه حق شناسايى است و مىسزد، مىشناسد و بدين حقيقت به ژرفى مىانديشد و به خرد و روزى مىنگرد. دو ديگر آن كه از نجواى دشمنان نمىهراسد بلكه به پروردگار خود توكّل مىكند، و مطمئن است كه دشمنان بدو گزندى نمىرسانند مگر به اذن خداى عزّ و جلّ، و بيگمان بر رغم توطئهها چيرگى و غلبه از آن حق است.«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ- آيا نديدهاى كه خدا هر چه را در آسمانها و زمين است مىداند؟» اين پرسش براى تقرير و تثبيت مطلب است و معنى آن اين است كه:بيگمان تو بايد به علم يقين بدانى، آن گونه كه كسى كه چيزى را به عين آن مىبيند مىداند. ولى چگونه اين حقيقت را با دانش كسى كه چيزى را عينا مىبيند، بدانيم؟ همانا با نگريستن در آيات و نشانههاى خدا در آفريدگان، پس هر چه در آسمانها و زمين است گواهى مىدهد كه ذات منزه او زنده پايدار شاهد حاضر است.و آيا براى كسى ممكن است كه اين كائنات را با چنين نظام نيكوى دقيقى بگرداند و تدبير آن كند و علم و قدرتش بر آن احاطه نداشته باشد؟«ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ- هيچ سه كس با هم نجوا نكنند مگر آنكه او چهارمين آنهاست و هيچ پنج كس نباشند مگر آنكه او ششمين آنهاست.»تصريح سياق به عدد سه و پنج، هر چند رواست كه اكنون حمل برآوردن مثال شود ولى شك نيست كه حقيقتى تاريخى از واقعيّت كار منافقان دارد كه بنا به عادت (افراد) جلسات آنان به سه و پنج و هر عدد فردى ختم مىشده كه امكان رأى گيرى در آن آسان باشد. و يكى از مفسّران گويد: در اين تعبير بلاغتى است دلپذير كه عدد را تكرار نكرده و مانند آن را در قرآن مىيابيم، ولى قرآن علم خدا را به اين شماره محدود و محصور نكرده و گفته است:«وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا- و نه كمتر