دوم
مهمّ، نزد مؤمن آخرت است پس بايد در دنيا كارى كند كه روز قيامت بدو سود دهد و اين دوستيها (با كافران) هيچ سودى به او نمىرساند، پس براى چه بدان متوسّل شود؟سوم
اين گسيختن و ترك مراودهاى كه خداوند بر مؤمنان واجب كرده است كارى غير ممكن نيست، و كسى هست كه بدان رفتار كرده است، او پيامبر خدا ابراهيم (ع) است و مؤمنانى كه با او بودند، تا آنجا كه در بيزارى از قوم مشرك خود و خدايان دروغين آنها و كفر ورزيدن نسبت به آنها و اظهار دشمنى و كينهتوزى عليه آنان نمونهاى والا گشتند كه به آنان مثل زدند، و چه دلپذير نمونهاى است براى هر مؤمنى كه اميد كسب خشنودى پروردگارش را در دل مىپروراند و به زندگى آخرت ايمان دارد.شرح آيات
[1] در شأن نزول اين آيه گفتند: «كافران قريش بيم داشتند كه پيامبر خدا (ص) به جنگ آنان آيد، از اين رو نزد زن حاطب بن ابى بلتعه رفتند- حاطب خود اسلام آورده و هجرت كرده و خانوادهاش را در مكه ترك كرده بود- آنها از آن زن خواستند كه به وسيله او به حاطب نامه بنويسند و جويا شوند كه آيا محمد مىخواهد با مكّه در جنگ شود؟ پس به حاطب نوشتند و اين مطلب را پرسيدند،1- التوبة/ 10.