گناهان خود توبه كرد و از راهزن بودن به مؤمنى پارسا مبدّل و دگرگون شد.
سخن پايانى
بياييد به زمينى خشك كه كشت و پستاندارى در آن نيست بنگريم و ببينيم كه خداوند چگونه آن را به وسيله باران تبديل به واحهاى سبز مىكند؟! شايد ما فاصله فراخ ميان زندگى و مرگ را كه به فاصله ميان نيستى و هستى مىماند بشناسيم، پس اعتماد خود را به پروردگار بزرگمان و توكّل و پشتگرمى خود را بدو بر اين شناخت بيفزاييم، زيرا در اين نمايش، قدرت و توانمندى و ديگر نامهاى نيكوى خدا جلوهگر است و رحمت مطلق او ضامن پيروزى و رساندن ما به هدفهايمان است. پس در اين صورت موجبى براى يأس و نوميدى وجود ندارد، و نيز به عظمت قرآن بينديشيم كه يك آيه آن زندگى انسانى جنايت پيشه را به زندگى سرشار از پرهيزگارى و كرامت تبديل كرد. براستى در شأن و شايستگى قرآن است كه براى درمان ما و بخشيدن نيكبختى و پيروزى، از ما دستگيرى كند، بشرط آن كه بدان مراجعه كنيم و به آياتش بينديشيم و به مضمونهايش رفتار كنيم. آن گاه خوارى و ذلّت ما به بزرگوارى و عزّت، و شكست ما به پيروزى، و سخت دلى و قساوت ما به سرسپردگى و نرم دلى، و عقب ماندگى ما به پيشرفت و تمدن و در يك كلمه مرده بودنمان به زندگى تبديل خواهد شد.
[18] قرآن پس از پرهيز دادن مؤمنان از عاقبت نفاق به روز قيامت، و از سرنوشت اهل كتاب در دنيا بدين مطلب بازمىگردد تا اهميّت انفاق و دستاوردهاى آن را تأكيد كند و به آيات پيش گفته (7، 10، 11) بپيوندد تا آن كه انفاق وسيله و راهى براى پاكسازى دل و سرسپردگى و خشوع آن باشد، چنان كه پروردگار ما گويد:
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ «89»- از دارايى آنان صدقه (زكات و كفّاره) بستان تا آنان را پاك سازى» و آن را ميزانى براى سنجش ايمان بگيريم،
89- التوبة/ 103.