تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 15 -صفحه : 455/ 195
نمايش فراداده

نمى‏كنند، آنها در ميان مسلمانان و نزد رهبرى به شكل افرادى مخلص و پاكدل تظاهر مى‏كنند، حتى از ترس رسوايى، در ادعاى ايمان و اخلاص بيش از ديگران تكلّف و تصنّع مى‏كنند. ولى اين امر چيزى از واقعيّت را تغيير نمى‏دهد، براى كسى كه با دشمنان خدا دوستى مى‏ورزد چه چيزى از اسلامش باقى مى‏ماند كه مدّعى مسلمانى شود؟ آرى، منافقان نماز مى‏خوانند و روزه مى‏گيرند و به حج مى‏روند و امثال اين كارها را مى‏كنند، ولى اين همه تا وقتى كه عبادتها از مهمترين محتواها و مضمونها و ارزشهاى خود يعنى تولّى (دوستدارى راستين) تهى باشد، نزد خدا ارزشى ندارد. و از اين رو قرآن پيوستگى آنها را به مسلمانان با وجود ظاهر دينى در رفتارشان نفى مى‏كند.

«ما هُمْ مِنْكُمْ- آنان از شما نيستند،» زيرا آنان مهمترين ارزشهاى پيوستگى حقيقى و شروط آن را كه همان تولّا و دوستدارى نسبت به خدا و رهبرى مكتبى و نسبت به مؤمنان است، از دست داده‏اند. چگونه احزاب و حكومتها و شخصيّتهاى خاين جزئى از اين امّت توانند بود در حالى كه در جنگ عليه امّت به همراهى دشمنان ايستاده‏اند؟ آيا مى‏پندارى كسى را كه با حزب شيطان (نيروهاى استكبارى) كه خداوند بر آنها خشم گرفته، دوستى مى‏ورزد، و انسانيت خود و امت خويش و ثروتهاى ملّتش را به آنها مى‏فروشد، خدا دوست بدارد؟! هرگز ... او هم مانند آنها مشمول خشم خداست.

«وَ لا مِنْهُمْ- و نه از ايشان.»

معنى اين كلمه چيست؟

اين كه دشمنان با آنان (منافقان) چون افرادى همانند خود رفتار نمى‏كنند، زيرا يهوديان به سبب نژادپرستى خود نمى‏پذيرفتند كه كسى به ايشان بپيوندد و با آنها عجين شود، همچنين است وضع نيروهاى استكبارى امروز كه با عمّال و كارگزاران خود كه از حكمرانان ستمكارند چنان رفتار مى‏كنند كه آنان جز سگهايى نگهبان براى حفظ مصالح ايشان نيستند، وانگهى اين افراد از مبدأ يا خطّ سياسى واضحى- نظير دشمنان- دفاع نمى‏كنند، بلكه از خود دفاع مى‏كنند و در پى مصالح