اصل آن «عن ما» بوده است كه مركب از حرف جرّ «عن» و «ما» استفهامى و روى هم رفته به معناى «چه چيز» است، سپس نون به سبب قريب المخرج بودن آن با ميم در آن ادغام شده و الف ما، بنا بر اين قاعده كه اگر بر آن حرف جر داخل شود مىبايستى حذف شود، حذف شده است.
قرارگاهى آماده براى تصرف كردن در آن، همچون گاهواره كودك كه در اختيار او قرار مىگيرد بى آن كه آزارى به او برساند.
جمع وتد است به معنى ميخ ولى ستبرتر از آن است، و كوهها به منزله ميخهايى براى زمين است كه آن را از شكاف خوردن و خرد و پراكنده شدن در هوا بر اثر حركت و جاذبهها محفوظ مىدارد.
خاتمه دهنده و قطع كننده كار براى استراحت و سبت انفه يعنى بينى او را بريد.
وهاج به معنى فروزان و مشتعل به نور فراوان مشتق از وهج به معنى روشن و نورانى كردن است.
مقصود ابرها است كه از فشرده شدن آنها باران فرو مىريزد، و چنان است كه گويى ابر حامل باران است و چون بادها آن را بفشارند، بدان صورت كه جامه در حال شستن فشرده مىشود، آب از آن بيرون مىآيد. بعضى گفتهاند كه: در ابرها نيروهاى فشارنده به وديعه نهاده شده است تا از آنها باران را فرو ريزد.