آن را گسترد، از دحو به معنى بسط.
برتر و غالب، و طمّ الطائر الشجرة يعنى مرغ بر بالاى درخت قرار گرفت، و بليهاى را كه تحمل آن دشوار و غير ممكن است طامّة خوانند.
يعنى قيام آن چه وقت خواهد بود، از إرساء به معنى ثبوت و قرار گرفتن.
يعنى اى رسول خدا! در آن چه تو در آنى از يادآورى ساعت، هنگام قيام آن را نمىدانى، و چنان است كه چون آدمى داخل در چيزى باشد، از مزايا و فوايد آن آگاه است، ولى اگر در بيرون آن باشد، از خصوصيات آن بىخبر مىماند. و «فيم انت» براى انكار است، يعنى يادى از آن ندارى تا آن را بدانى. و بعضى معنى آن را چنين دانستهاند كه: اين به آنچه تو براى آن مبعوث شدهاى، ارتباطى ندارد، و به گفتهاى ديگر: آنها حكايتى از گفتار آنان است و معنى آن اين است كه تو از ياد كردن آن كه چه وقت خواهد بود، فراوان ياد كردهاى.
براى آن كه از طغيان و سركشى نفس بپرهيزيم، يك بار به تاريخ گذشتگان نظر مىافكنيم و مىپرسيم: چه چيز آنان را هلاك كرد؟ آيا طغيان