تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 17 -صفحه : 456/ 323
نمايش فراداده

معناى واژه‏ها

2 انكدرت

علاوه بر آنچه در متن آمده، انكدار به معنى واژگونه شدن چيزى است تا آن حد كه بالاى آن در پايين قرار گيرد و بالعكس، و اگر ظرفى باشد كه در آن آب است، آن آب تيره و كدر شود، و اصل معنى آن فرو ريختن است. و در المفردات آمده است كه: انكدار به معنى تغيرى است كه از پراكنده شدن چيزى حاصل مى‏شود، و انكدر القوم على كذا يعنى به صورت پراكنده قصد آن كردند. و در المنجد است: انكدر فى السير يعنى به شتاب روانه شد، و انكدر عليه القوم يعنى بر سر او ريختند، و انكدرت النجوم يعنى ستارگان پراكنده شدند و الكدراء به معنى سيل سخت است.

15- 16 [الخنّس- الكنّس‏]

جمع كانس، و اصل معنى آن پوشاندن است، و شيطان از آن روى خنّاس ناميده شده، كه چون نام خداى تعالى را بشنود، مى‏رود و پنهان مى‏شود، و كنّاس پرندگان و جانوران وحشى به معنى خانه‏اى است كه براى خود فراهم مى‏آورند و در آن پنهان مى‏شوند، و ستارگان در برجهاى خود چنان جاى دارند كه آهوان در كناس خود.

نيز گفته‏اند كه: «الخنّس» زحل و مشترى و مريخ است بدان سبب كه در مدار خود حركت رجوعى پيدا مى‏كنند و پنهان مى‏شوند.