تفسیر هدایت

سیدمحمدتقی مدرسی

جلد 17 -صفحه : 456/ 414
نمايش فراداده

رسيدگى مى‏كند و سپس دستور مى‏دهد كه او را به بهشت ببرند در حالى كه آن مثال در جلو وى حركت مى‏كند. مؤمن به او مى‏گويد: خدا تو را رحمت كند چه نيكو كسى بودى كه همراه من از گور خارج شدى و پيوسته مرا به شادمانى و بخشش پروردگارم بشارت مى‏دادى تا آن را مشاهده كردم. تو كيستى؟ مثال مى‏گويد: من همان شادى و سرورى هستم كه در دنيا در قلب برادر مؤمنت داخل كردى. خداوند عز و جل مرا از آن شادى آفريد تا تو را بشارت دهم». «4»

[10] اما كافر و منافق و تبهكار كارنامه‏اش را از پشت سر مى‏گيرد و دو دست او را به پشتش بسته شده است و كارنامه او از پشت به دست چپش داده مى‏شود و ديگر او در ميان مردم به داشتن عاقبتى بد شناخته مى‏شود.

وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ- امّا هر كس كه نامه‏اش از پشت سر داده شود.»

[11] آيا بهتر نيست همه ما در صدد اصلاح خويش برآييم و ديگر خود را نفريبم تا به اين فضاحت بزرگ گرفتار نياييم.

فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً- زودا كه بگويد واى بر من كه هلاك شدم.»

ثبور به معناى هلاك است و اين اعترافى است به جنايت و تسليم هلاكت شدن، و اگر آدمى اين عاقبت را در دنيا بداند و اعمال نيك در پيش گيرد ديگر به اين سرنوشت سياه گرفتار نخواهد شد.

[12] دعاى او براى خلاصى از هلاكت و اعتراف به نابودى سودش نرساند و به زودى به آتش در خواهد آمد و خوراك حرارت آن خواهد گشت.

وَ يَصْلى‏ سَعِيراً- و به آتش افروخته درآيد.»

آتشى فروزان و ويرانگر و پر لهيب.

[13] اين سرنوشت براى چيست؟ زيرا اين فرد در دنيا شاد بوده و به هر چه خواسته پرداخته و دعوتگران الهى را به مسخره گرفته است.

4- تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 538.