تفسیر هدایت جلد 17
لطفا منتظر باشید ...
إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً- او در دنيا نزد كسانش شادمان زيسته بود.»سرور يعنى احساس انسان در اين كه به اهداف خود رسيده است.[14] مؤمنان چگونه ظاهر دنيا به پنهان آخرت ره مىبرند؟ زيرا آنها به رستاخيز اعتقاد دارند در حالى كه ديگران گمان مىبرند كه بازگشتى در كار نخواهد بود.إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ- و مىپنداشته است كه هرگز باز نخواهد گشت.»يعنى بازگشت به آخرت براى محاسبه. گفتهاند: «حور» به معناى بازگشت است.[15] ظن او باطل است، زيرا نه تنها او باز مىگردد بلكه از سوى خداوندى آگاه و بينا به ظواهر و پنهانيها مورد محاسبه قرار مىگيرد.بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً- آرى، خدايش نسبت به او آگاه بوده است.»از آن جا كه آدمى پيوسته جنايات و گمراهيهاى خود را توجيه مىكند لذا تنها راه ممكن احساس اين حقيقت است كه خداوند او را تحت نظر دارد و اين كه خداوند به پنهانيهاى قلب او هر چه هم راه توجيه و نفاق در پيش گيرد آگاه است.[16] آيا او مراقب غروب است كه چگونه خورشيد در افق گم مىشود و شفق پديدار مىگردد و تاريكى جامه خود را بر لانه پرندگان و حشرات و گزندگان و نيز مسكن مردم مىپراكند و اندك اندك ماه نور آرام خود را بر ما مىتاباند. اينها همه مثالى است براى دگرگونيهاى انسان از هنگامى كه نطفهاى بوده در پشت پدرش تا جايى كه خاك او را در خود جاى مىدهد. لذا آدمى پيوسته در مسافرت است و هر از چند گاه مرحلهاى را مىپيمايد، پس آيا ايمان نياوريم كه ما مالك جان خود نيستيم و اين كه مالك امور، ما را براى حكمتى آفريده است. پس اين حكمت اگر در قرآن نيست پس در كجاست؟ پس آيا نبايد به هنگام تلاوت آيات كتاب او به سجده بيفتيم؟! اين همان حكمت آفرينشى است كه قرآن بدان اشاره