افزوده بر سياق مىگوييم: اصل در غلب توصيف ستبرى گردن است، و در اين جا براى درختان بزرگ ضخيم به استعاره گرفته شده است.
41 [ترهقها قترة]
يعنى در هنگام نگاه كردن به آتش رنگ آن سياه مىشود، و گفتهاند كه «الغبرة» آن چيز است كه از آسمان فرو ريزد، و القترة آنچه از زمين برخيزد، و به قولى: قتر به معنى دودى است كه از بريان كردن گوشت بر مىخيزد.
شرح آيات:كشته باد انسان زيرا ناسپاس است و ناگرويده
[17] نعمتهاى خدا پياپى به انسان مىرسد، ولى او هميشه طمع در چيزى مىبندد كه در دستهاى ديگران است، به جاى آن كه خود را تسليم به خداى خود كند كه نعمتهاى ظاهرى و باطنى خود را به او ارزانى داشته است، او را مىبينى كه به بندگى گردنكشان گردن مىنهد، يا در مقابل مترفانى كه اندكى روزى به او مىدهند سر خضوع و خشوع فرو مىآورد.چرا در رحمت خدا را نمىكوبد كه بر همه چيز گسترده است؟! آيا پروردگار عادات بخشندگى و تفضل خود را نسبت به او تغيير داده است؟! آيا خدا بر اين قادر نيست كه او را از آنچه در دستهاى بندگان است بى نياز سازد؟! بزرگترين نعمتهاى خدا كتابى است كه راه خوشبختى را به او نشان