علاوه بر آنچه در متن آمده، انكدار به معنى واژگونه شدن چيزى است تا آن حد كه بالاى آن در پايين قرار گيرد و بالعكس، و اگر ظرفى باشد كه در آن آب است، آن آب تيره و كدر شود، و اصل معنى آن فرو ريختن است. و در المفردات آمده است كه: انكدار به معنى تغيرى است كه از پراكنده شدن چيزى حاصل مىشود، و انكدر القوم على كذا يعنى به صورت پراكنده قصد آن كردند. و در المنجد است: انكدر فى السير يعنى به شتاب روانه شد، و انكدر عليه القوم يعنى بر سر او ريختند، و انكدرت النجوم يعنى ستارگان پراكنده شدند و الكدراء به معنى سيل سخت است.
15- 16 [الخنّس- الكنّس]
جمع كانس، و اصل معنى آن پوشاندن است، و شيطان از آن روى خنّاس ناميده شده، كه چون نام خداى تعالى را بشنود، مىرود و پنهان مىشود، و كنّاس پرندگان و جانوران وحشى به معنى خانهاى است كه براى خود فراهم مىآورند و در آن پنهان مىشوند، و ستارگان در برجهاى خود چنان جاى دارند كه آهوان در كناس خود.نيز گفتهاند كه: «الخنّس» زحل و مشترى و مريخ است بدان سبب كه در مدار خود حركت رجوعى پيدا مىكنند و پنهان مىشوند.