اصل آن «عن ما» بوده است كه مركب از حرف جرّ «عن» و «ما» استفهامى و روى هم رفته به معناى «چه چيز» است، سپس نون به سبب قريب المخرج بودن آن با ميم در آن ادغام شده و الف ما، بنا بر اين قاعده كه اگر بر آن حرف جر داخل شود مىبايستى حذف شود، حذف شده است.
6 [مهادا]
قرارگاهى آماده براى تصرف كردن در آن، همچون گاهواره كودك كه در اختيار او قرار مىگيرد بى آن كه آزارى به او برساند.
7 [أوتادا]
جمع وتد است به معنى ميخ ولى ستبرتر از آن است، و كوهها به منزله ميخهايى براى زمين است كه آن را از شكاف خوردن و خرد و پراكنده شدن در هوا بر اثر حركت و جاذبهها محفوظ مىدارد.
9 [سباتا]
خاتمه دهنده و قطع كننده كار براى استراحت و سبت انفه يعنى بينى او را بريد.
13 [وهّاجا]
وهاج به معنى فروزان و مشتعل به نور فراوان مشتق از وهج به معنى روشن و نورانى كردن است.
14 [المعصرات]
مقصود ابرها است كه از فشرده شدن آنها باران فرو مىريزد، و چنان است كه گويى ابر حامل باران است و چون بادها آن را بفشارند، بدان صورت كه جامه در حال شستن فشرده مىشود، آب از آن بيرون مىآيد. بعضى گفتهاند كه: در ابرها نيروهاى فشارنده به وديعه نهاده شده است تا از آنها باران را فرو ريزد.