«كلمته فلم يحر جوابا»، يعنى با او سخن گفتم و پاسخى نداد، و «حار الماء فى الغدير» يعنى آب در آبگير درآمد و از آن بيرون رفت، و «حار فى امره» يعنى در كارش گرفتار حيرت و سرگردانى شد.معنى ديگرى كه لغويان براى آن ياد كردهاند، تردّد است كه محور از آن گرفته شده كه چرخ بر گرد آن دوران و تردّد دارد، و «محارة الاذن» عبارت از سوراخ گوش بيرونى است كه هوا در آن داخل مىشود و مانند آب كه در مجراى خود تردد و آمد و شد دارد، در آن تردد مىكند، و محاورة و حوار پس دادن كلام و سخن گفتن است، و اصل كلمه به معنى رجوع و بازگشتن است.